– شعر چيست و آن را چهگونه تعريف مىكنيد؟ – يكبار كوشيدم با پر حرفى بسيار به همين سوآل شما جوابى بدهم ولى اينبار جوابم خيلى كوتاه است: «تعريف همه چيز محدود به زمان و مكان است.» – والسلام. چيزى را كه هر از چندى تعريف تازهيی طلب كند بهتر است به خود واگذاريم. روزگارى اگر مىگفتند بريد و …
ادامهی مطلب »پیشگفتار
(بر چاپهاى اول و دوم) آن طلوع درخشان را غروبى دير پاى در پى بود كه شامى بى ستاره را خبر مىداد. از نيما تا اخوان، از اخوان تا شاملو، و جويبارهاى كوچك و بزرگى كه از اين سرچشمههاى سرشار اما گونهگون سيراب و در خم هر سنگ به شهر سنگستان فرومىشدند … و جريانات تو گوئى كه از حركت …
ادامهی مطلب »پردهی نخست
صحنهی نخست اتاق سفیدی در خانهی برناردا آلبا با دیوارهای ناموزون و زُمخت و سردرهای هلالی و پردههای کنفیِ دارای حاشیه و منگوله و صندلیهای حصیری و تابلوهایی با مناظر غیرعادی وحوریهای جنگلی وپادشاهان افسانهیی. تابستان است و اتاق خاموشِ خنک هنگام بالارفتن پرده خالی است. ناقوسهای کلیسا مترنم است. خدمتکار وارد میشود . خدمتکار آخ، امان از این ناقوس. …
ادامهی مطلب »پردهی دوم
صحنهی نخست حیاطِ پشتیِ خانهی برناردا آلبا. چهار دیوار سفید که کم و بیش کبود میزند. شب است. دکور باید در نهایت سادهگی باشد. صحنه از درهای اتاقها که به نور ضعیفی روشن است کسب نور میکند. وسط صحنه میزی هست و چراغِ نفتی حبابداری. برناردا و دخترهایاش شام میخورند. پونچا خدمت میکند. پرودنسیا ـ زن همسایه ـ کمی دورتر …
ادامهی مطلب »پردهی سوم
صحنهی نخست حیاطِ پشتیِ خانهی برناردا آلبا. چهار دیوار سفید که کم و بیش کبود میزند. شب است. دکور باید در نهایت سادهگی باشد. صحنه از درهای اتاقها که به نور ضعیفی روشن است کسب نور میکند. وسط صحنه میزی هست و چراغِ نفتی حبابداری. برناردا و دخترهایاش شام میخورند. پونچا خدمت میکند. پرودنسیا ـ زن همسایه ـ کمی دورتر …
ادامهی مطلب »