عصرِ عظمتهای غولآسای عمارتها
و دروغ.
عصرِ رمههای عظیمِ گرسنگی
و وحشتبارترینِ سکوتها
عصرِ عظمتهای غولآسای عمارتها
و دروغ.
عصرِ رمههای عظیمِ گرسنگی
و وحشتبارترینِ سکوتها
دریغا درهی سرسبز و گردوی پیر،
و سرودِ سرخوشِ رود
به هنگامی که دِه
در دو جانبِ آبِ خنیاگر
به خوابِ شبانه فرو میشد
۱ شبانه اعترافی طولانیست شب اعترافی طولانیست فریادی برای رهاییست شب فریادی برای رهاییست و فریادی برای بند. شب اعترافی طولانیست. □ اگر نخستین شبِ زندان است یا شامِ واپسین ــ تا آفتابِ دیگر را در چهارراهها فریاد آری یا خود به حلقهی دارش از خاطر ببری ــ، فریادی بیانتهاست شب فریادی بیانتهاست فریادی از نومیدی فریادی از امید، فریادی …
ادامهی مطلب »با آوازی یکدست
یکدست
دنبالهی چوبینِ بار
در قفایش
خطی سنگین و مرتعش
بر خاک میکشید.
گفتند:
«- نمیخواهیم
نمیخواهیم
که بمیریم!»