❑ بیانیه توضیحِ واضحات ضرورتی ندارد. ماجرا از آغاز روشن …
توضیحات بیشتر »هایکوی نو
پژواك
«هِی!» مردِ تنها میدهد آواز
«هِی!» كوهِ تنها میدهد پاسخ. (سِیسِنسوُیی)
برف بر آب میبارد،
از درونِ آب میبارد. (سِیسِنسوُیی)
❑ بیانیه توضیحِ واضحات ضرورتی ندارد. ماجرا از آغاز روشن …
توضیحات بیشتر »نسترن شرقى ۵۵۵ شهرك دهكده كـرج ۳۱۷۶۶ ۲۵/۷/۷۵ فرهادشوقى نازنين …
توضیحات بیشتر »پژواك
«هِی!» مردِ تنها میدهد آواز
«هِی!» كوهِ تنها میدهد پاسخ. (سِیسِنسوُیی)
برف بر آب میبارد،
از درونِ آب میبارد. (سِیسِنسوُیی)
بهار هنوز عمقی ندارد.
فقط باد است كه سفر میكند
از درختی به درختی. (آروْ)
□
آفتاب
بر راهِ مرغان
در كوهستانهای دور. (آروْ)
این کتاب به بهانهی هشتادوششمین زادروز احمد شاملو برای اولین بار بصورت الکترونیکی منتشر میشود. بنا به مقتضیات در این ویرایش تصویرها و نیز افزایهها شامل «آوانویسی واژگان ژاپنی»، «گاهشمار هایکوسرایان» و «فهرست نامها و مفهومها» که در چاپ کاغذی کتاب، منتشر شده توسط نشر چشمه، وجود دارد را حذف کردهام. فهرست مطالب نیز در این ویرایش بدون ذکر شماره صفحه و فقط به منظور آگاهی از محتویات کتاب و ترتیب آنهاست. متن حاضر خط به خط با متن کاغذی کتاب مقابله نشده به این امید که متن تایپ شدهی بینقصی در اختیار داشتهام. با اینحال بیتوجه به متن کتاب نبودهام و بیشک هنوز تناقضاتی باقیست که امیدوارم در ویرایشهای بعدی اصلاح شود. علاقمندان میتوانند از طریق سایت رسمی احمد شاملو در بهبود و پیشرفت کارهایی از این دست شریک باشند. متن پیدیاف کتاب را میتوانید از ضمیمهی همین مطلب دانلود کنید.
انسان زاده شدن
تجسد وظیفه بود.
-- ا.بامداد
کتاب خانهی من در انتهای جهان است (ناشر: نشر مینا، به کوشش سیاوش شاملو، گردآوری تصحیح و ویرایش: بهروز صاحباختیاری، چاپ اول تابستان 1390) که با چنین چینش و گزینش بیمسما و فاقد انسجام و ساختار هیچ ارتباطی به میراث گرانقدر احمد شاملو ندارد، به دلایل زیر مورد تأیید موسسهی الف. بامداد نیست و نمیتواند در شمار آثار ارزشمند « ا. بامداد» قرار گیرد:
1. عنوان « منتشرنشدههایی از احمد شاملو» در خصوص این کتاب صحت ندارد و چنان که از نشانی منابع و تاریخ نوشتهها در پانویسها برمیآید این آثار سالها پیش در هفتهنامهی بامشاد، اطلاعات هفتگی و ... چاپ و منتشر شده است.
2. از آن جا که محتویات کتاب خارج از ضوابط نظارتی سرپرستی آثار و موسسه تنظیم و گردآوری شده است، صحت و اصالت مطالب مورد تأیید نیست.
3. حق انتشار اکثر مطالب چاپشده در کتاب در اختیار انتشارات نگاه است، به طور مثال ترانهی تیتراژ فیلمنامهی میراث و دیگر مطالب کتاب که سابق در مطبوعات به چاپ رسیده است و نشر مینا بدون اخذ مجوز و بدون اطلاع انتشارات محترم نگاه اقدام به چاپ این مطالب کرده است.
4. عکسهای کتاب که فاقد کیفیت شایستهی مخاطبین فهیم و گرانقدر شاملو است بدون ذکر نام عکاس و نیز بدون کسب اجازه از ایشان به چاپ رسیده است.
5. شعری با عنوان مردن قبل از مرگ منسوب به شاملو! مگر هنوز چند قرن از غیاب شاعر گذشته است؟
6. روا نمیداریم که میراث فرهنگیمان دستخوش این هرج و مرج ناپسند شود که هر کس به خود اجازه دهد، سره و ناسره، پارههایی از نوشتههای دور و نزدیک شاعر و نویسندهیی را به سلیقهی خود در مجموعهیی گرد آورد ویرایش کند مقدمه بنویسد و با رسمالخط مورد علاقهی خود به چاپ برساند.
7. کتاب حاضر ظاهراً « با اشراف دفتر نظارت بر حفظ و نشر آثار احمد شاملو» روانهی بازار آشفتهی کتاب شده است. این دفتر اساساً در همان زمان تأسیسش نیز با هدف کتابسازی ایجاد شده بود نه با هدف جامهی عمل پوشاندن به خواستها و وصایای شاعر و نه با هدف خدمت به خوانندگان او. به همین سبب بر خلاف وصایا و سفارشهای موکد شاعرمان، به چاپ آثاری از او اقدام کرد که وی آنها را « غیر قابل تجدید چاپ» خوانده بود.
موسسهی غیرتجاری الف. بامداد توسط آیدا شاملو (ریتا آتانث سرکیسیان) و ع. پاشایی (که از سال 1368 رسماً از سوی احمد شاملو به عنوان سرپرستان مادامالعمر نظارت بر چاپ و نشر آثار او تعیین شدهاند) به یاری دوستان حقوقدان، ناشران محترم انتشارات نگاه و نشر چشمه و نیز همراهی دوستانی که مورد تأیید شاعر بودهاند طی تشریفات قانونی در تاریخ 15 فروردین 1389 به ثبت رسیده است و مسئولیت تنظیم قراردادها و نظارت بر چگونگی چاپ و نشر آثار او را بر عهده دارد. به این وسیله به اطلاع میرساند که زین پس برای رعایت بیشتر حقوق ورثهی محترم احمد شاملو و نیز ادامهی ارائهی آثار بامداد به نحوی شایستهی نام او و شعور خوانندگان آثارش، ناشرین محترم برای تنظیم قرارداد به این موسسه مراجعه فرمایند.
از مباشر و دستاندر کاران نشر مینا درخواست میشود جهت تعیین تکلیف مجموعهی مزبور به موسسهی الف.بامداد مراجعه کنند. در غیر این صورت ایشان مسئول پیامدهای قانونی خواهند بود.
موسسهی الف. بامداد
هموطنان عزیز نزدیک به دو ماه است که کانون نویسندگان ایران قصد خود را دایر بر برگزاری شبهایی تحت عنوان «آزادی و فرهنگ» اعلام داشته است. هیات دبیران کانون نویسندگان ایران در مذاکرات شفاهی خود با مقامات مسؤول و در مکاتباتی که با دستگاههای دولتی در این زمینه انجام داده، و نیز در بیانیههای رسمی کانون و مصاحبه مطبوعاتی هیات دبیران، بارها اعلام داشت که هدف کانون نویسندگان ایران از برگزاری شبهای کانون، ضمن تجدید خاطره و بزرگداشت شبهای شعر دو سال پیش، کوشش برای تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران از دیدگاه مرامنامه کانون و تقویت دستاوردهای انقلاب شکوهمند ایران در زمینه آزادی بیان و عقیده و اعتلای فرهنگی جامعه ایرانی است. ما از همان آغاز گفتیم و بارها نیز گفته خود را تکرار کردیم که کوشش داریم شبهای کانون نویسندگان در شرایطی برگزار شود که امکان هیچگونه سوء استفاده برای عناصر مخرب و ضد انقلاب به وجود نیاید و بویژه دولت موقت جمهوری اسلامی ایران در رابطه با برگزاری این شبها قبلا از خود سلب مسؤولیت نکند. در تمام مدت این دو ماهه که سرگرم فراهم کردن مقدمات برگزاری این شبها بودهایم نیز همین سیاست را گام به گام دنبال کرده و هرگز از آن عدول نکردهایم. متاسفانه در آستانه شروع برگزاری «شبها» در تاریخ اعلام شده قبلی (دوم آبان ماه ۱۳۵۸) وضعی پیش آمدکه برگزاری شبهای کانون را به ناچاربه تعویق انداخت. نخست وزارت کشور طی نامهای به کانون نویسندگان ایران در زمینه حفظ انتظامات شبهای کانون در محوطه چمن دانشگاه تهران از خود سلب مسؤولیت کرد و بدینسان مذاکرات ما با مقامات دانشگاهی برای تامین جا و مکان برگزاری این شبها عملا به بنبست کشانده شد. این طرز برخورد مقامات رسمی با مساله شبها نه تنها استفاده ما از مراکز فرهنگی و دانشگاهی کشور را با بنبست رو به رو کرد بلکه تاثیر نامساعدی در زمینه استفاده از دیگر مراکز تجمع نیز به جا گذارد. چندانکه مجموعه اقدامات ما برای استفاده از دیگر مراکز تجمع نیز علیرغم پشتیبانی گروههای متعدد از شبهای کانون، تاکنون به جایی نرسیده است. همزمان با اعلام نظر وزارت کشور و درست چهار روز مانده به شروع برگزاری شبهای کانون در تاریخ اعلام شده قبلی، موج مخالفت تازهای از طرف یک گروه فشار پنج نفری در داخل کانون نویسندگان ایران علیه ما برانگیخته شد. پنج تن از اعضای کانون نویسندگان ایران که برخی از افراد مؤثرشان خود عضو کمیته تدارک شبها بودند و تقاضای سخنرانی و شعرخوانی نیز داشتند پس از آگاهی از نظر مخالف وزارت کشور و پس از آن که دیدند به نظرات یکجانبهشان در دادن جهت سیاسی خاص به شبهای کانون، در جلسات کمیته تدارک به جایی نمیرسد ناگهان فتنهجویی آغاز کردند و بعد از دو هفته ایجاد جنجال و آشوب در داخل کانون، با استفاده از روزنامههای ارگان احزاب سیاسی معین و از طریق نامهپراکنیها در مطبوعات کشور شروع به مشوش کردن اذهان عمومی هموطنان نسبت به هدفها و مقاصد کانون نویسندگان ایران کردند و کار فتنهانگیزی را به جایی رساندند که عملا به پروندهسازی علیه کانون نویسندگان ایران شبیه است و هر ناظر بی طرف و آگاهی میتواند این معنا را از لابلای اتهامات بیپایهای که علیه ما عنوان میکنند به خوبی دریابد. این نیت حضرات البته از آغاز کار برای ما آشکار بود. موضعگیریها و سخنان تشنجانگیز و نفاقافکنانه این گروه از آغاز بحث در کمیته تدارک شبها در کانون نویسندگان ایران کمترین تردیدی در هدفها و مقاصد آنان باقی نمیگذاشت. مسلم بود که یک گروه سیاسی معین میکوشد با بهانه قراردادن مسایل کلی مربوط به انقلاب ایران، زمینه را چنان فراهم کند که خود را تنها مدافع انقلاب و کانون نویسندگان ایران و دیگر کانونها و گروههای آزادیخواه و مترقی را دشمن انقلاب ایران وانمود کند و برای رسیدن به این هدف از هیچ کوششی مضایقه ندارد. هم وطنان عزیز نگاهی به مطالب سراپا تهمت و افترایی که این روزها در روزنامه «مردم» ارگان مرکزی حزب توده ایران، و روزنامه «اتحاد مردم» ارگان اتحاد دموکراتیک مردم ایران به دبیر کلی آقای محمود اعتمادزاده (به آذین)، علیه کانون نویسندگان ایران منتشر میشود کافی است تا ماهیت تلاشهایی را که یک گروه سیاسی معین، با وابستگیهای شناخته شده، برای سلطه یافتن بر کانون نویسندگان ایران انجام میدهد روشن کند. آنها به ما تهمت میزنند که گویا معتقدیم «هیچ چیز در ایران عوض نشده» و گویا با رهبری انقلاب ایران مخالفت داریم و میخواهیم جنبشی بر ضد نظام حاکم به راه اندازیم. این گونه اتهامات بیپایه برای ایجاد تشنج و نفاق افکنی بارها از طرف همین گروه پنج نفری و طرفداران در جلسات عمومی هفتگی کانون نیز عنوان شده و هر بار با قاطعیت از سوی هیات دبیران و اکثریت اعضای کانون رد شده است. بیانیههای رسمی کانون نویسندگان ایران نیز اسناد مکتوبی برای اثبات بیپایه بودن ادعاهای آنانست. ما هیچگاه و در هیچ موردی نگفتهایم که «چیزی عوض نشده» و هرگز «با هر صدای مخالفی» همآواز نشدهایم. ما در فرصتی دیگر، برای اطلاع کسانی که به جزییات ماجرای «شبهای کانون» علاقمند هستند به تفصیل نشان خواهیم داد که چگونه سراسر گفتهها و ادعاهای این ماموران ارگانهای آزمایش شده و مردود شده، از آن قبیل که قبلا یاد کردیم، جز جعل و دروغ و افتراهای بیشرمانه چیز دیگر نیست. عجالتا ذکر این نکته کافی است که طرح این گونه اتهامات تلاش مذبوحانه عواملی است که دهها سال است در وجدان بیدار ملت ایران به جرم خیانت و سرسپردگی به بیگانه محکوم شناخته شدهاند و اینک میخواهند با قربانی کردن روشنفکرانی که امتحان خود را در مبارزه ضد استبدادی و ضد امپریالیستی ملت ما دادهاند، و با خوشرقصی و چاپلوسی و عابدنمایی فریبکارانه خود را پیرو رهبری انقلاب و دوستدار خلق ما جا بزنند. مگر نه آن است که اینگونه اتهامات بیپایه علیه کانون نویسندگان نه تنها از جانب کسانی عنوان میشود که خود در مقاطع تاریخی حساس وابستگی به بیگانه و خیانت خویش را نسبت به منافع خلق ما آشکار کردند، و تا آنجا پیش رفته که حتی از تجزیه ایران به دو بلوک تحت نفوذ ابر قدرتها نیز رسما دفاع کردند؟ ما از آغاز میدانستیم که این گروه و حامیان شناخته شده آنها چه نیت شومی دارند. اگر در تثبیت سلطه مورد نظر خویش بر کانون، و دادن جهت سیاسی دلخواه خود به شبهای کانون نویسندگان ایران موفق نشوند، و ما بخواهیم شبها را به صورت مستقل برگزار کنیم، چه خطراتی ممکن است از جانب دشمنان دیرین جنبشهای ملی وضد استعماری ملت ما شبهای کانون را تهدید کند تا بهانه لازم برای هجومی مجدد به کانون و گروههای آزادیخواه مستقل با فتنهانگیزیهای احتمالی در جریان برگزاری شبها فراهم شود. و به همین دلیل به محض اعلام مخالفت وزارت کشور برگزاری شبها را در تاریخ اعلام شده قبلی لغو کردیم. منتها با سکوت آگاهانه خود کوشیدیم تا این گروه شناخته شده و حامیانشان هرچه بیشتر در نزد اکثریت اعضای کانون و در پیشگاه افکار عمومی مردم ایران رسوا شوند و با دروغ پراکنی و سخنان افترا آمیز خود پرده از افکار و نیات باطنی خویش بردارند. هموطنان عزیز صرفنظر از هایهوی بیهودهای که مدعیان برانگیختهاند – و چنانچه رعایت مصلحت اجتماعی ملت ما در لحظه کنونی تاریخ نبود کمترین تاثیری در روال عادی کار کانون نمیتوانست داشته باشد- ماجرای شبهای کانون نویسندگان ایران که از دو ماه پیش مطرح شده، اکنون عملا به مرحلهای رسیده است که با شرایط حاکم بر جامعه در دوماه پیش تفاوت کلی دارد. اکنون موج مبارزه بیامان بر ضد امپریالیسم جهانی، بویژه امپریالیسم جهانخوار امریکا، به همت دانشجویان عزیز بار دیگر در میهن ما به حرکت در آمده و کار این مبارزه قاطع و آشتی ناپذیر به جایی رسیده که تمامی ملت ما با همه توان و ایمان خویش در برابر سردسته غارتگران بینالمللی یعنی آمریکا قرار گرفته است. اکنون امپریالیسم انقلاب ما را، که دهها هزار شهید در راه آن به خاک و خون خفتهاند، تهدید میکند و میکوشد با فتنه انگیزی جهانی و توسل به محاصره اقتصادی و حتی تهدیدهای نظامی اراده ملی ما را بشکند. در چنین هنگامهای از نبرد یک ملت آگاه با ایمان در برابر یک قدرت شیطانی جهانخوار ما به مسؤولیت خود دربرابر خلق ایران آگاهیم و هرگز نخواهیم گذاشت کوچکترین فرصتی برای استفاده احتمالی عوامل ضد انقلاب فراهم شود. ما در جریان طولانی مبارزه مقدس ملت بر ضد استبداد وابسته به امپریالیسم همواره در سنگر مردم بودیم و در این مرحله جدید از مبارزه نیز همچنان همه توان فرهنگی خود را در خدمت هدفهای عمومی مبارزه مردم با ایمانی عمیقتر به کار خواهیم گرفت. قصد ما از برگزاری شبهای کانون، چنانکه بارها گفتهایم، فقط رساندن پیامی فرهنگی بود. ما میتوانیم این گونه پیامها را با استفاده از وسایل دیگری چون کتاب یا نوار در هر حال به مردم بیدار دل ایران برسانیم و چنین نیز خواهیم کرد. و این در حالی است که اکثریت قاطع اعضای کانون نویسندگان ایران با ارسال نامهای به هیات دبیران حمایت بیدریغ خود را از روش و سیاست کلی هیات دبیران در جریان اقدامات مربوط به برگزاری شبهای کانون اعلام داشتهاند. با الهام از این پشتیبانی بیدریغ اعضای کانون، هیات دبیران کانون نویسندگان ایران برگزاری با شکوه شبهای کانون را، با شرکت دهها هزار نفر از هموطنان خود به روزی موکول میکند که ملت عزیز ایران از کوره مبارزه با امپریالیسم جهانخوار امریکا سربلند و پیروز بیرون آید و آزادی چنان در میهن ما دامن بگستراند که امکان هیچگونه سوء استفادهای برای فرصت طلبان شناخته شده و دلالان سیاسی، که تنها هنرشان همواره معاملهگری بر سر منافع خلق ما در پیشگاه قدرتهای حامی خویش بوده، باقی نمانده باشد. هموطنان عزیز: مبارزه با قدرتهای سلطه جوی خارجی فقط با آگاهی و از دیدگاه منافع ملی ما امکان پذیر است. آنان که منبع الهامهای خود را همیشه درقلمرو فراتر از مرزهای ایران جستجو کردهاند هرگز نمیتوانند رهروان صمیمی و صادق پیکار با جهانخواران بیگانه باشند، و شایسته آن بود که در این مرحله از مبارزه امپریالیستی نمایندگان شناخته شده چنین تفکری عقیم و وابسته از کانون نویسندگان ایران که امتحان خود را در راه مبارزه برای آزادی و استقلال ایران داده است تصفیه شوند. پیروز باد انقلاب ایران مرگ بر امپریالیسم و سرسپردگان بیگانه ۲۳/۸/۱۳۵۸ هیات دبیران کانون نویسندگان باقر پرهام، اسماعیل خویی، غلامحسین ساعدی، احمد شاملو، محسن یلقانی هموطنان عزیز توجه دارند که هیات دبیران کانون در «بیانیه کانون نویسندگان ایران درباره شبهای شعر و تعلیق گروه پنج نفری» برخلاف معمول، مسایلی را عنوان کرده است که به اوضاع سیاسی ایران در گذشته و حال مربوط میشود. این طرز برخورد ما با مساله دلایل استثنایی داشت. ما پس از دو هفته سکوت در برابر مقالات تحریک آمیز و سراسر تهمت و افترای سیاسی که توسط گروه پنج نفری و حامیانشان در مطبوعات ارگان احزاب سیاسی معین بر ضد کانون منتشر میشد چارهای نداشتیم که با مفتریان در همان زمینههایی که علیه ما عنوان کرده بودند روبرو شویم. آنان به منظور پاپوش دوزی برای کانون نویسندگان ایران ما را، بی هیچ دلیل و مدرکی، به «ضدیت با انقلاب» و دنبال کردن هدفهایی که با آمال و آرزوهای ملی مردم ایران در این لحظه از تاریخ مباینت و مغایرت دارند متهم کردهاند. و شایسته آن بود که در رابطه با مساله «وابستگی» و ضدیت با هدفهای ملی یادآوری شود که قبایی که برای ما دوختهاند، چنان که سوابق فعالیتهایشان نشان میدهد، برازنده قامت خود آنهاست. اما بیم آن داریم که مبادا آنچه ما در بیانیه مورد بحث گفتهایم، تحت تاثیر درگیریهای ایدیولوژیک و اختلافات موضعی احزاب و گروههای سیاسی و تعابیری که هریک از آنها از برخی اصطلاحات سیاسی، به ویژه در رابطه با مفهوم سیاسی «ابرقدرت» دارند جهاتی را تداعی کند که هرگز نیت هیات دبیران کانون در تدوین آن بیانیه نبوده است. با تصریح این که هر یک از اعضای کانون، مانند اعضای دیگر جامعه، در مسایل و مباحث سیاسی دارای دیدگاههای خاص خود هستند، یادآوری میکنیم که کانون نویسنگان ایران، به عنوان یک گروه صنفی، اساساً وظیفه و رسالت دخالت در اختلافات نظری و سیاسی را ندارد و کار کانون حکمیت و جهتگیری خاص در این مسایل نیست. هدفهای جمعی اعلام شده کانون همانا دفاع از اصولی است که در رابطه با آزادی بیان و اندیشه و نشر و فرهنگ خلقها در موضع کانون نویسندگان ایران آمده است. اشاره ناگزیر ما به تبعیت گروه پنج نفری و حامیانشان از یک خط سیاسی معین، فقط ارایه برخوردی مستقل با مساله «وابستگی» بود و لاغیر و تنها در همین رابطه باید سنجیده شود. هرگونه تعبیر دیگری از قضیه و ارتباط دادن آنچه ما گفتهایم به «تیوری»ها و گرایشهای سیاسی معین در این زمینه، برداشتی شخصی خواهد بود که به واقعیت هدفها و مواضع کانون نویسندگان ایران ربطی ندارد. امیدواریم با این توضیح هرگونه سوء تفاهمی که ممکن است به علت ابهام در بیان پارهای از مطالب مذکور پیش آید، رفع شود. هیات دبیره کانون نویسندگان ایران محسن یلقانی، احمد شاملو، باقر پرهام، غلامحسین ساعدی، اسماعیل خویی ۲۵/۸/۵۸
وفا کنیم و ملامت کشیم...
حافظ
در جامعهای استبدادزده و متشکل از گروهها و طبقاتِ متخاصمِ دارای منافع متضاد، دفاع از آزادی کار آسانی نیست. زیرا در چنین جامعهای هر کسی از ظن خود یار آزادیست و کمتر کسیست که بکوشد تا اسرار آزادی را، هم از درون آزادی بجوید. این حقیقتی است که آزادی، از دیدگاه اجتماعی، مفهومی مطلق نیست. محتوای اجتماعیِ آزادی، محتوایی نسبی است در رابطه با موقعیتها و پایگاههای اجتماعی گروهها و طبقات موجود در جامعه. اما این هم حقیقتیست که آزادی، صرفنظر از محتوای اجتماعیش، در رابطه با تاریخ - یعنی در رابطه با کلّ حرکت بشر و نه وضعیت موجود این یا آن جامعهٔ معین - نیز معنایی دارد. در این معنا، آزادی نوعی دستاورد، نوعی حقیقتِ تحققیافتهٔ برگشتناپذیر است؛ و بههمین اعتبار هم دارای ارزشی مطلق است و نه نسبی. اگر در دو هزار سال پیش از این بردگی ارزشِ زمان بود و آزادیِ بردگان محدود به امتیازها و حقوق بردهداران، امروزه دیگر بردگی، در وجدان بشریت، ارزش نیست بل ضد ارزش است. محکومیت بردگی، امروزه بخشی از مفهوم تاریخیِ آزادی است که بهعنوان دستاوردِ تاریخی بشر ارزشی مطلق دارد. دیگر نباید کسی را برده کرد، دیگر نباید بردگی را روا شمرد. این طرز تلقی از آزادی را شاید بتوان نگرش نمودشناسانهٔ (فنومِنولوژیکِ) آزادی دانست که با نگرش جامعهشناسانهٔ آن - که آزادی را در رابطه با وضعیت موجود گروهها و طبقات اجتماعی میبیند - تفاوت دارد بی آنکه تخالف داشته باشد. از دیدگاه فنومنولوژیک، آزادی نمودی است که با همهٔ مضمون تاریخیش چنان حیّ و حاضر در منظر اینجا و اکنونِ بشر ایستاده است که از آن چشم نمیتوان پوشید.
همان دوگانگی یا ابهامی که در برخورد با مفهومِ آزادی هست، در برخورد با مفهومِ دموکراسی نیز وجود دارد. دموکراسی، که به ناگزیر با حرکتِ طبقات اجتماعی در تاریخ رابطه دارد، تنها بهدلیل آن که بهعنوان شکل اجتماعیِ اِعمال قدرتِ یکی از این طبقات - یعنی بورژوازی - بهکار گرفته شده است، از دیدِ مخالفان بورژوازی عملاً اغلب فقط از همین زاویه نگریسته و محکوم میشود. اما دموکراسی بههیچ وجه فقط این نیست. دموکراسی وجهِ نظام یافته و نهادی شدهٔ نمود آزادی در تاریخ است. دموکراسی، از دیدگاه فنومنولوژیک، نوعی از نظام اجتماعی است که همهٔ دستاوردهای بشری را در رابطه با نمودِ آزادی تضمین میکند. دموکراسی از این دیدگاه، نظام مطلوبِ وجدان بشری است، نه نظام مطلوبِ وجدان این یا آن طبقهٔ اجتماعی معیّن. بشریّتِ همزمان با دموکراسی، از وجهی از نظام اجتماعی تجربه دارد که مبتنی بر دستاوردهایی تاریخی با ارزش مطلق است. در این وجه از نظام اجتماعی همهٔ افراد بشر دارای حقوقی بنیادینند که ترجمان اجتماعی عناصری از مفهوم آزادی بهمعنای تاریخی آن است. اگر پیشاهنگان آگاهِ هر طبقهٔ مدافع آزادی در چارچوب ارزشهای اجتماعی همان طبقهاند، روشنفکران یا آن دسته از مردمی را که چنین نامیده میشوند باید مدافع مفهوم آزادی بهمعنای عام و تاریخی آن دانست. روشنفکر کسیست که از پایگاه دستاوردهای تاریخی جامعهٔ بشری، رو به آینده دارد و به سوی افقهای دوردست عمل میکند. روشنفکر اگرچه باید متکّی بهطبقاتِ بالندهٔ جامعه باشد هرگز نباید از خاطر ببرد که دستاوردهای تاریخ، از دیدگاه بشری، اصولی نیست که بر سر آنها سازشی بتوان کرد و یا حقوقی نیست که بههیچ عنوان از کسی دریغ بتوان داشت. این رسالت روشنفکری البته رسالتی دشوار است، زیرا او را ناگزیر میکند عملش را بر اساس معیارهائی انجام دهد که معیار این یا آن طبقهٔ معیّن نیست بلکه معیاری عام است و همگانی. پس آزادی و دموکراسی، بهمعنای عام و تاریخی آنها، هم زمینهٔ لازم برای ایفای نقش روشنفکریست و هم هدف فعالیت روشنفکری. روشنفکر فرزند آزادی است و باید بهخاطر آزادی زندگی کند، و بههمین اعتبار، کشیدن بارِ ملامت از هر سو، جزیی از ایفای نقش روشنفکریست.
*
این مقدمه را از آن جهت آوردیم که با خوانندگان خود در زمینهٔ عملکرد کتاب جمعه سخنی داشته باشیم.
در کار ما قضاوت میکنند: میگویند و مینویسند، و برخی نیز قضاوت خود را مستقیماً با خود ما در میان میگذارند؛ و در تمامی آنچه گفته یا نوشتهاند و ما شنیده یا دیدهایم، دو گرایش کاملاً متضاد وجود دارد. جمعی ما را چپگرا میدانند و میگویند کارمان رنگ و بوی مارکسیستی دارد. در حالی که جمعی دیگر گلایه دارند که چرا دست بهعصا راه میرویم و چرا تند و بهحدّ کافی «چپ» نیستیم. خوانندهای نامهای فرستاده بود با مضمونی شنیدنی. بر پهنهٔ کاغذی نسبتاً بزرگ، تنها این عبارت دیده میشد که «به درد زنگ انشای کلاسی خورد!...». بقیهٔ نامهاش سفید بود و در پایان آن هم تنها علامت سؤالی بود بهجای امضاء که این هم یعنی سرزنشی بهخاطر شاید رقیق بودن محتوای سیاسی کار، از سوی خوانندهٔ جوانی که حاضر بهنوشتن نام و نشان خود نیز نیست!
پیام ما به همهٔ خوانندگان کتاب جمعه تکرار همان عبارتیست که پیش از این نیز گفتهایم. کتاب جمعه برای ما تمرینیست در حرکت به سوی آزادی، در همین معنی که گفته شد. اینجا پایگاهیست دموکراتیک (ایضاً در همان معنی که یاد شد) برای عرضهٔ افکار و اندیشههایی که ارزش و اعتبار فرهنگی دارند و میتوانند شور آزادی را در دلها زنده نگه دارند. ما همان قدر که سازش و تسلیم بر سر اصول آزادی و دموکراسی را بههیچ قدرتی گردن نمینهیم بههمان اندازه کوشائیم که بلندگوی تبلیغیِ یک گروه یا یک گرایش مشخص نیز نباشیم. ما بر این باوریم که گوهر کارِ روشنفکری یک چیز است و گوهرِ فعالیت یک مبارز سیاسی یا یک انقلابی چیزی دیگر. و بزرگترین آموزگاران انقلابی در تاریخ بشر نیز پیش از هر چیز، خود از کارگزاران فرهنگی بودهاند که بر پایهٔ دستاوردهای فکری تمامیِ بشریت عمل کرده است. بگذارید ما نیز، اگر بتوانیم، چنین باشیم.