توازی رد ممتد…


توازیِ ردِّ ممتّدِ دو چرخِ یکی گردونه
در علفزار…

 

 

جز بازگشت به چه می‌انجامد
راهی که پیموده‌ام؟
به کجا؟
سامانش کدام رُباطِ بی‌سامانی‌ست
با نهالِ خُشکی کَج‌مَج
کنارِ آب‌دانی تشنه
                         انباشته به آخال
درازگوشی سوده‌پُشت در ابری از مگس
و کجاوه‌یی درهم‌شکسته؟

 

کجاست باراندازِ این تلاشِ به‌جان‌خریده به نقدِ تمامتِ عمر؟
کدام است دست‌آوردِ این همه راه؟
کَرگوشان را
به چاووشی
ترانه‌یی خواندن
و کوران را
به ره‌آورد
عروسکانی رنگین از کولبارِ وصله‌بروصله برآوردن؟

 

۲۸ آبانِ ۱۳۶۸

مدایح بی صله روی جلد

درباره‌ی سایت رسمی احمد شاملو