نمی‌توانم زيبا نباشم…


نمی‌توانم زیبا نباشم
عشوه‌یی نباشم در تجلیِ جاودانه.

 

چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهاری نابخویش آذین می‌کند:

در جهانِ پیرامنم
هرگز
خون
عُریانی‌ جان نیست
و کبک را
هراسناکیِ‌ سُرب
از خرام
باز
نمی‌دارد.

 

چنان زیبایم من
که الله‌اکبر
وصفی‌ست ناگزیر
که از من می‌کنی.
زهری بی‌پادزهرم در معرضِ تو.
جهان اگر زیباست
مجیزِ حضورِ مرا می‌گوید. ــ

 

ابلهامردا
عدوی تو نیستم من
انکارِ تواَم.

 

۱۳۶۲

مدایح بی صله روی جلد

درباره‌ی سایت رسمی احمد شاملو

4 comments

  1. شعر بسیار زیبا و درخور اوضاع ما.

    • حماسه، عشق، فلسفه و فریاد در همین چند سطر موج می‌زند!
      برای چندمین بار مست شدم از این کلام