دهكده،ـ
۱۳/۱/۷۳
دوستان مشفق يكدل: مليحه و منوچهر مدنىپور گرامى و گلنار و ارغوان عزيز
با سلامهاى پر اشتياق قلبى
دچار اين رذالت شدهايم كه پست جمهورى كوتولههاى تاريخ نامههاى ما را به دوستان “نمیرساند”!ـ و ما ماندهايم معطل كه با اين ايذاى نامردانه چه كنيم. نمىدانيم دوستان درحق ما چه فكر مىكنند و از سكوت ما چه برداشتى دارند. بلافاصله پس از بازگشت به خانه همه وقت ده روز اول من صرف نامه نوشتن به دوستانى شد كه در مدت اقامت پانزده ماهه امريكا چيزى ازمحبت و بزرگوارى و انسانيت درحق ما فروگذار نكردند. و تازه پس از مدتها كه دكتر محامدى به اينجا آمد معلوم شد هيچكدام از آن نامهها به گيرندهگانشان نرسيده است!ـ تصور بفرمائيد وقتى جواب موجود نازنينى چون مهران به دستم نرسيد درباره او چه قضاوت نادرستى ممكن است كرده باشم؟ به يقين او هم وقتى با موضوع مشابهى مواجه شده قضاوت مشابهى كرده است. لطف بفرمائيد سلام من و آيدا را به او و مژگان مهربان ابلاغ بفرمائيد.
هميشه بىدريغ مهربان بودهايد. نمىدانم اين نامه به دستتان (۲)خواهد رسيد يا نه. در هرحال مشكل را مطرح كردم كه زمينه كار دستتان باشد و بدانيد كه اگر خبرى از اينسو نشد به هرحال حقه مهر بدان نام و نشان است كه بود. به دوستان بسيار گرامى كمال و ناصر عزيز سلام برسانيد. شما را با تمام وجود مىبوسيم و آرزوى ديدارتان را داريم.
دوستداران صميمى:
آيدا و احمد شاملو