و تباهی آغاز یافت…


پس پای‌ها استوارتر بر زمین بداشت * تیره‌ی پُشت راست کرد * گردن به غرور برافراشت * و فریاد برداشت: اینک من! آدمی! پادشاهِ زمین!
و جانداران همه از غریوِ او بهراسیدند * و غروری که خود به غُرّشِ او پنهان بود بر جانداران همه چیره شد * و آدمی جانوران را همه در راه نهاد * و از ایشان برگذشت * و بر ایشان سَر شد از آن پس که دستانِ خود را از اسارتِ خاک بازرهانید.

پس پُشته‌ها و خاک به اطاعتِ آدمی گردن نهادند * و کوه به اطاعتِ آدمی گردن نهاد * و دریاها و رود به اطاعتِ آدمی گردن نهادند * همچنان که بیشه‌ها و باد * و آتش، آدمی را بنده شد * و از جانداران هرچه بود آدمی را بنده شدند، در آب و به خاک و بر آسمان؛ هرچه بودند و به هرکجای * و مُلکِ جهان او را شد * و پادشاهیِ آب و خاک، او را مسلم شد * و جهان به زیرِ نگینِ او شد به تمامی * و زمان در پنجه‌ی قدرت او قرار گرفت * و زرِّ آفتاب را سکه به نامِ خویش کرد از آن پس که دستانِ خود را از بندگیِ خاک بازرهانید.

 

پس صورتِ خاک را بگردانید * و رود را و دریا را به مُهرِ خویش داغ برنهاد به غلامی * و به هر جای، با نهادِ خاک پنجه در پنجه کرد به ظفر * و زمین را یکسره بازآفرید به دستان * و خدای را، هم به دستان؛ به خاک و به چوب و به خرسنگ * و به حیرت در آفریده‌ی خویش نظر کرد، چرا که با زیباییِ دست‌کارِ او زیباییِ هیچ آفریده به کس نبود * و او را نماز بُرد، چرا که معجزه‌ی دستانِ او بود از آن پس که از اسارتِ خاکِشان وارهانید.

 

پس خدای را که آفریده‌ی دستانِ معجزه‌گر او بود با اندیشه‌ی خویش وانهاد * و دستانِ خدای‌آفرینِ خود را که سلاحِ پادشاهیِ او بودند به درگاهِ او گسیل کرد به گداییِ نیاز و برکت.

 

کفرانِ نعمت شد * و دستانِ توهین شده، آدمی را لعنت کردند چرا که مُقامِ ایشان بر سینه نبود به بندگی.

 

و تباهی آغاز یافت.

 

۴ دی ۱۳۴۳

درباره‌ی سایت رسمی احمد شاملو

2 comments

  1. اين شعر فوق العاده ست. خيلى ممنون از اينكه پستش كردين.
    فقط چند مورد هست در اين متن كه لازم دونستم اشاره كنم بهشون:
    يكى اينكه در پاراگراف دوم، بعد از “و درياها و رود به اطاعت آدمى گردن نهادند” يه جمله جا افتاده در اين متن كه هست : “و تاريكى و نور به اطاعت آدمى گردن نهادند”.
    دو مورد ديگه هست كه البته خيلى جزيى هستن : در پاراگراف سوم “پنجه ‘بر’ پنجه كرد به ظفر” و در پاراگراف بعديش “دستان معجزگر” صحيح هستن.
    لطف كنين تصحيحشون بفرمايين.
    ممنون،
    – ساغر

  2. درود بر شما
    در متن شعری را که قرار داده اید یک جمله جا مانده است:
    بعد از جمله به آدمی گردن نهادند باید جمله(و تاریکی و نور به اطاعت آدمی گردن نهادند)
    قرار داده شود. زیرا در سخنرانی نوامبر 1994 در استحکلام بیان کرده و تصاویر گویاست.
    لطفا تصحیح بفرمایید .با سپاس