رود


خوبشتن را به بسترِ تقدیر سپردن
و با هر سنگریزه
رازی به نارضایی گفتن.

 

زمزمه‌ی رود چه شیرین است!

 

 

از تیزه‌های غرورِ خویش فرودآمدن
و از دل‌پاکی‌های سرافرازِ انزوا به زیرافتادن
با فریادی از  وحشتِ هر سقوط.

 

غرشِ آبشاران چه شکوهمند است!

 

 

و همچنان در شیبِ شیار فروتر نشستن
و با هر خرسنگ
به جدالی برخاستن.

 

چه حماسه‌یی‌ست رود، چه حماسه‌یی‌ست!

 

۵ بهمنِ ۱۳۴۴

ققنوس روی جلد

درباره‌ی سایت رسمی احمد شاملو