گشت و گذاری در آثار شاملو

من درد مشتركم، مرا فرِیاد کن

من درد مشتركم‌                          مرا فرياد كن‌ كنگره نويسندگان آلمان (اينترليت)، ماه پيش، با موضوع «جهان سوم، جهان ما» به دردها و رنجهاى جهان سوم، از زبان نويسندگان و شاعران پرداخت. احمد شاملو كه از ايران در اين كنگره شركت جست، سخنرانى خود را زير عنوان «من درد مشتركم، مرا فرياد كن» ايراد كرد. اين «من» همان من …

ادامه‌ی مطلب »

تا نفس باقى است غلط بنويسيم

همين جورى چند جمله از يك كتاب‌     او در جلوى كتابخانه منتظر مى‌ماند. و آن جا، با پالتوى كهنه و نيمدارش، دست به جيب، به ديوار تكيه مى‌دهد. ۱. ضمير ابتداى جمله زائد است. پيدا است كه من و شما ضمير فعل جمله نيستيم. ۲. چون لحن كتاب متمايل به‌سادگى لحن محاوره است «جلو» كافى و «در» زائد است. …

ادامه‌ی مطلب »

نگرانى‏‌هاى من

  نگرانى هاى من سخنرانى در هشتمين كنفرانس مركز پژوهش و تحليل مسائل ايران دانشگاه كاليفرنيا، بركلى – آوريل 1990 نشر: مركز پژوهش و تحليل مسائل ايران (سيرا) ژوئن 1990 – نيوجرسى ناشر : مركز پژوهش و تحليل مسائل ايران (سيرا) حروفچينى و چاپ: نشر فارابى، نيوجرسى شماره استاندارد بين المللى كتاب : 0-3-9623398-0 پ ات ا چاپ اول : …

ادامه‌ی مطلب »

تعهد در برابر زبان، نيمی از تعهد اجتماعی نويسنده

مقاله مربوط به شولوخوف را خوانديد و از نظريات او درباره آثار خود آگاه شديد. اكنون جاى آن است به ترجمه آثارى از او كه به فارسى برگردانده شده نيز نگاهى بكنيم. آنچه در اين صفحات مى‌آيد مقاله‌ئى است كه به سال ۱۳۵۰ نوشته شده و در كيهان سال ۱۳۵۱ به چاپ رسيده است در باب ترجمه كتاب‌هاى دُن ِ …

ادامه‌ی مطلب »

شعر چیست؟

 – شعر چيست و آن را چه‌گونه تعريف مى‌كنيد؟     – يك‌بار كوشيدم با پر حرفى بسيار به همين سوآل شما جوابى بدهم ولى اين‌بار جوابم خيلى كوتاه است: «تعريف همه چيز محدود به زمان و مكان است.» – والسلام. چيزى را كه هر از چندى تعريف تازه‌يی طلب كند بهتر است به خود واگذاريم. روزگارى اگر مى‌گفتند بريد و …

ادامه‌ی مطلب »

پیش‌گفتار

 (بر چاپ‌هاى اول و دوم) آن طلوع درخشان را غروبى دير پاى در پى بود كه شامى بى ستاره را خبر مى‌داد. از نيما تا اخوان، از اخوان تا شاملو، و جويبارهاى كوچك و بزرگى كه از اين سرچشمه‌هاى سرشار اما گونه‌گون سيراب و در خم هر سنگ به شهر سنگستان فرومى‌شدند … و جريانات تو گوئى كه از حركت …

ادامه‌ی مطلب »

پرده‌ی نخست

صحنه‌ی نخست اتاق سفیدی در خانه‌ی برناردا آلبا با دیوارهای ناموزون و زُمخت و سردرهای هلالی و پرده‌های کنفیِ دارای حاشیه و منگوله و صندلی‌های حصیری و تابلوهایی با مناظر غیرعادی وحوری‌های جنگلی وپادشاهان افسانه‌یی. تابستان است و اتاق خاموشِ خنک هنگام بالارفتن پرده خالی است. ناقوس‌های کلیسا مترنم است. خدمتکار وارد می‌شود . خدمتکار آخ، امان از این ناقوس. …

ادامه‌ی مطلب »