پنداری سرگذشت فردوسیها و پورسیناها و بیرونیها و عینالقضاتها و …
ادامهی مطلب »اسباب
آنچه جان
از من
همیستاند
ایکاش دشنهیی باشد
– شعر چيست و آن را چهگونه تعريف مىكنيد؟ – …
ادامهی مطلب »آنچه جان
از من
همیستاند
ایکاش دشنهیی باشد
دوستش میدارم
چرا که میشناسمش،
به دوستی و یگانگی.
قصدم آزارِ شماست!
اگر اینگونه به رندی
با شما
سخن از کامیاریِ خویش در میان میگذارم،
با گیاهِ بیابانم
خویشی و پیوندی نیست
خود اگرچه دردِ رُستن و ریشهکردن با من است و هراسِ بیباروبری.
از دستهای گرمِ تو
کودکانِ توأمانِ آغوشِ خویش
سخنها میتوانم گفت
غمِ نان اگر بگذارد.
بر موجکوبِ پست
که از نمکِ دریا و سیاهیِ شبانگاهی سرشار بود
بازایستادیم؛
در مرزِ نگاهِ من
از هر سو
دیوارها
بلند