پنداری سرگذشت فردوسیها و پورسیناها و بیرونیها و عینالقضاتها و …
ادامهی مطلب »سوْكان
سال به پایان میرسد. هیچكس چیزی به من نمیدهد امشب. در پایان سال، به خانهی خالی خود نگاه كرد و این هایكوُ را نوشت. بسا كه از سرما افسرده باشی، امّا خود را به آتش گرم مكن بودای برفین! [كودكان، به برف، تندیسی از بودا ساختهاند. بودا، فرزانگی است و برف، پاكی. تن عریان است و پوشش میطلبد، گرسنه است …
ادامهی مطلب »