از دستهای گرمِ تو
کودکانِ توأمانِ آغوشِ خویش
سخنها میتوانم گفت
غمِ نان اگر بگذارد.
□
نغمه در نغمه درافکنده
ای مسیحِ مادر، ای خورشید!
از مهربانیِ بیدریغِ جانت
با چنگِ تمامیناپذیرِ تو سرودها میتوانم کرد
غمِ نان اگر بگذارد.
□
رنگها در رنگها دویده،
از رنگینکمانِ بهاریِ تو
که سراپرده در این باغِ خزان رسیده برافراشته است
نقشها میتواند زد
غمِ نان اگر بگذارد.
□
چشمهساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشتهیی در پیراهن،
از انسانی که تویی
قصهها میتوانم کرد
غمِ نان اگر بگذارد.
۱۳ دیِ ۱۳۴۳
“که سراپرده در این باغِ خزان رسیده برافراشته است
نقشها میتواند زد
غمِ نان اگر بگذارد.”
“در این قسمت (می تواند زد) صحیح می باشد یا (می توانم زد ) !؟”
درود. در شعر ” غزلی در نتوانستن” یک قسمت اشتباه در سایت نوشته شده.
رنگها در رنگها دویده،
از رنگینکمانِ بهاریِ تو
که سراپرده در این باغِ خزان رسیده برافراشته است
نقشها میتواند زد
غمِ نان اگر بگذارد.
در دفتر اول از مجموعه آثار شاملو گفته شده ” نقش ها می توانم زد” که صحیح می باشد.