بر شربِ بیپولکِ شب
شرابههای بیدریغِ باران...

بر شربِ بیپولکِ شب
شرابههای بیدریغِ باران...
بُنبستِ سربهزیر
تا ابدیت گسترده است
دیوارِ سنگ
از دسترسِ لمس به دور است.
من
باد و
مادرِ هوا خواهم شد
بر خاکِ جدی ایستادم
و خاک، بهسانِ یقینی
استوار بود.
به دکتر مجید حائری
دهلیزی لاینقطع
در میانِ دو دیوار،
و خلوتی
که بهسنگینی