جانی پُراز زخمِ بهچرک درنشسته ــ
چنینم.

جانی پُراز زخمِ بهچرک درنشسته ــ
چنینم.
خِشخشِ بی خا و شینِ برگ از نسیم
در زمینه و
وِرِّ بی واو و رای غوکی بیجفت
از برکهی همسایه ــ
گفتارِ فیلمی در بابِ نقاشیهای سالهای دههی ۶۰ علیرضا اسپهبد
صحنه چه میتواند گفت
به هنگامی که از بازیگر و بازی
تهی است؟
پیش میآید و پیش میآید
به ضربْآهنگِ طبلی از درون پنداری،
خیره در چشمانت