در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه آفتاب،
ما
بیرونِ زمان
ایستادهایم
با دشنهی تلخی
در گُردههایِمان.
هیچکس
با هیچکس
سخن نمیگوید
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن است.
در مردگانِ خویش
نظر میبندیم
با طرحِ خندهیی،
و نوبتِ خود را انتظار میکشیم
بیهیچ
خندهیی!
۱۵ فروردینِ ۱۳۵۱
سایت رسمی احمد شاملو | The Official Website of Ahmad Shamlou Shamlou, Ahmad Shamlou, Ahmad Shamlu, Ahmad Shamloo, Poetry, Persian Poetry, Poems, Iran, The offical website of Ahmad Shamlou
One comment
Pingback: در مردگانِ خویش نظر میبندیم… | غوزک پلاتینی