پس پایها استوارتر بر زمین بداشت * تیرهی پُشت راست کرد * گردن به غرور برافراشت * و فریاد برداشت: اینک من! آدمی! پادشاهِ زمین!
و جانداران همه از غریوِ او بهراسیدند * و غروری که خود به غُرّشِ او پنهان بود بر جانداران همه چیره شد * و آدمی جانوران را همه در راه نهاد * و از ایشان برگذشت * و بر ایشان سَر شد از آن پس که دستانِ خود را از اسارتِ خاک بازرهانید.
پس پُشتهها و خاک به اطاعتِ آدمی گردن نهادند * و کوه به اطاعتِ آدمی گردن نهاد * و دریاها و رود به اطاعتِ آدمی گردن نهادند * همچنان که بیشهها و باد * و آتش، آدمی را بنده شد * و از جانداران هرچه بود آدمی را بنده شدند، در آب و به خاک و بر آسمان؛ هرچه بودند و به هرکجای * و مُلکِ جهان او را شد * و پادشاهیِ آب و خاک، او را مسلم شد * و جهان به زیرِ نگینِ او شد به تمامی * و زمان در پنجهی قدرت او قرار گرفت * و زرِّ آفتاب را سکه به نامِ خویش کرد از آن پس که دستانِ خود را از بندگیِ خاک بازرهانید.
پس صورتِ خاک را بگردانید * و رود را و دریا را به مُهرِ خویش داغ برنهاد به غلامی * و به هر جای، با نهادِ خاک پنجه در پنجه کرد به ظفر * و زمین را یکسره بازآفرید به دستان * و خدای را، هم به دستان؛ به خاک و به چوب و به خرسنگ * و به حیرت در آفریدهی خویش نظر کرد، چرا که با زیباییِ دستکارِ او زیباییِ هیچ آفریده به کس نبود * و او را نماز بُرد، چرا که معجزهی دستانِ او بود از آن پس که از اسارتِ خاکِشان وارهانید.
پس خدای را که آفریدهی دستانِ معجزهگر او بود با اندیشهی خویش وانهاد * و دستانِ خدایآفرینِ خود را که سلاحِ پادشاهیِ او بودند به درگاهِ او گسیل کرد به گداییِ نیاز و برکت.
کفرانِ نعمت شد * و دستانِ توهین شده، آدمی را لعنت کردند چرا که مُقامِ ایشان بر سینه نبود به بندگی.
و تباهی آغاز یافت.
۴ دی ۱۳۴۳
سایت رسمی احمد شاملو | The Official Website of Ahmad Shamlou Shamlou, Ahmad Shamlou, Ahmad Shamlu, Ahmad Shamloo, Poetry, Persian Poetry, Poems, Iran, The offical website of Ahmad Shamlou
اين شعر فوق العاده ست. خيلى ممنون از اينكه پستش كردين.
فقط چند مورد هست در اين متن كه لازم دونستم اشاره كنم بهشون:
يكى اينكه در پاراگراف دوم، بعد از “و درياها و رود به اطاعت آدمى گردن نهادند” يه جمله جا افتاده در اين متن كه هست : “و تاريكى و نور به اطاعت آدمى گردن نهادند”.
دو مورد ديگه هست كه البته خيلى جزيى هستن : در پاراگراف سوم “پنجه ‘بر’ پنجه كرد به ظفر” و در پاراگراف بعديش “دستان معجزگر” صحيح هستن.
لطف كنين تصحيحشون بفرمايين.
ممنون،
– ساغر
درود بر شما
در متن شعری را که قرار داده اید یک جمله جا مانده است:
بعد از جمله به آدمی گردن نهادند باید جمله(و تاریکی و نور به اطاعت آدمی گردن نهادند)
قرار داده شود. زیرا در سخنرانی نوامبر 1994 در استحکلام بیان کرده و تصاویر گویاست.
لطفا تصحیح بفرمایید .با سپاس