مرگ را دیدهام من.
در دیداری غمناک، من مرگ را به دست
سودهام.
اندکی بدی در نهادِ تو
اندکی بدی در نهادِ من
اندکی بدی در نهادِ ما ... ــ
ما شکیبا بودیم.
و این است آن کلامی که ما را به تمامی
وصف میتواند کرد...
دریغا انسان
که با دردِ قرونَش خو کرده بود؛
دریغا!
و شما که به سالیانی چنین دوردست به دنیا آمدهاید
ــ خود اگر هنوز «دنیایی» به جای ماندهباشد
و «کتابی» که شعرِ مرا در آن بخوانید ــ !
خفّتِ ارواحِ ما را به لعنت و دشنامی افزون مکنید