آثار: ترجمه‌های منثور

شازده کوچولو

شازده کوچولو اثر آنتوان دو سن‌تگزوپه‌ری برگردان احمد شاملو اهدانامچه ۱ – یک بار شش سالم که بود… ۲ – این جوری بود که روزگارم تو تنهایی می‌گذشت… ۳ – خیلی طول کشید تا توانستم بفهمم از کجا آمده… ۴ – به این ترتیب از یک موضوع خیلی مهم دیگر هم سر در آوردم… ۵ – هر روزی که می‌گذشت …

ادامه‌ی مطلب »

به نام ما، به کام دیگران…

من در هفتم مه ۱۹۳۷ در سیگلو۲۰ به دنیا آمدم. سه ساله که بودم به پولاکایو رفتیم و دیگر تا بیست سالگی همان جا ماندم. از انصاف به دور است که سرگذشت خودم را بگویم و از آن دهکده که بسیار به‌اش مدیونم اسمی به زبان نیارم. من آن جا را جزیی از زندگی خودم می‌دانم. هم پولاکایو و هم …

ادامه‌ی مطلب »

پرده‌ی نخست

صحنه‌ی نخست اتاق سفیدی در خانه‌ی برناردا آلبا با دیوارهای ناموزون و زُمخت و سردرهای هلالی و پرده‌های کنفیِ دارای حاشیه و منگوله و صندلی‌های حصیری و تابلوهایی با مناظر غیرعادی وحوری‌های جنگلی وپادشاهان افسانه‌یی. تابستان است و اتاق خاموشِ خنک هنگام بالارفتن پرده خالی است. ناقوس‌های کلیسا مترنم است. خدمتکار وارد می‌شود . خدمتکار آخ، امان از این ناقوس. …

ادامه‌ی مطلب »

پرده‌ی دوم

صحنه‌ی نخست حیاطِ پشتیِ خانه‌ی برناردا آلبا. چهار دیوار سفید که کم و بیش کبود می‌زند. شب است. دکور باید در نهایت ساده‌گی باشد. صحنه از درهای اتاق‌ها که به نور ضعیفی روشن است کسب نور می‌کند. وسط صحنه میزی هست و چراغِ نفتی حباب‌داری. برناردا و دخترهای‌اش شام می‌خورند. پون‌چا خدمت می‌کند. پرودن‌سیا ـ زن همسایه ـ کمی دورتر …

ادامه‌ی مطلب »

پرده‌ی سوم

صحنه‌ی نخست حیاطِ پشتیِ خانه‌ی برناردا آلبا. چهار دیوار سفید که کم و بیش کبود می‌زند. شب است. دکور باید در نهایت ساده‌گی باشد. صحنه از درهای اتاق‌ها که به نور ضعیفی روشن است کسب نور می‌کند. وسط صحنه میزی هست و چراغِ نفتی حباب‌داری. برناردا و دخترهای‌اش شام می‌خورند. پون‌چا خدمت می‌کند. پرودن‌سیا ـ زن همسایه ـ کمی دورتر …

ادامه‌ی مطلب »