شانهات مُجابم میکند
در بستری که عشق
تشنگیست
زبانِ دیگر
مگو
کلام
بیچیز و نارساست
هنوز در فکر آن کلاغم
برای اسماعیل خویی
هنوز
در فکرِ آن کلاغم در درههای یوش:
خطابهی تدفین
برای چهگوارا
غافلان
همسازند،
تنها توفان
کودکانِ ناهمگون میزاید.
شکاف
در اعدامِ خسرو گلسرخی
زاده شدن
بر نیزهی تاریک
همچون میلادِ گشادهی زخمی.