شانهات مُجابم میکند در بستری که عشق تشنگیست
مگو کلام بیچیز و نارساست
برای اسماعیل خویی
هنوز در فکرِ آن کلاغم در درههای یوش:
برای چهگوارا
غافلان همسازند، تنها توفان کودکانِ ناهمگون میزاید.
در اعدامِ خسرو گلسرخی
زاده شدن بر نیزهی تاریک همچون میلادِ گشادهی زخمی.