پردهی سوم صحنهی نخست کلبهی دولورس ساحر. اولِ آفتاب است. یرما و دولورس با دو پیرزن وارد میشوند . دولورس خیلی جیگر داری ها! زن اول تودنیا هیچی مهمتر ازخواستن نیست . زندوماما قبرستون حسابی تاریک بودها ! دولورس من با زنایی که بچه میخواستن این مراسمو تو قبرستون انجام دادم. غیر از تو همهشون وحشت داشتن. یرما من واسه …
ادامهی مطلب »