در معرفی ندا ابکاری
غرشِ خامِ تندرهای پوده گذشت
و تندبارهای عنانگسسته فرونشست.
اینک چشمهسارِ زمزمه:
در معرفی ندا ابکاری
غرشِ خامِ تندرهای پوده گذشت
و تندبارهای عنانگسسته فرونشست.
اینک چشمهسارِ زمزمه:
زنان و مردانِ سوزان
هنوز
دردناکترین ترانههاشان را نخواندهاند.
ما فریاد میزدیم: «چراغ! چراغ!»
و ایشان درنمییافتند.
در واپسین دم
واپسین خردمندِ غمخوارِ حیات
ارابهی جنگی را تمهیدی کرد
شگفتا
که نبودیم
عشقِ ما
در ما
حضورِمان داد.