کژمژ و بیانتها
به طولِ زمانهای پیش و پس
ستونِ استخوانها
چشمخانهها تهی
سایت رسمی احمد شاملو
حکایت
مطرب درآمد
با چکاوکِ سرزندهیی بر دستهی سازش.
مهمانانِ سرخوشی
به پایکوبی برخاستند.
هاسمیک
با آیدا،
در ستایشِ بانوی «مادر»
با خوشههای یاس آمده بودی
تأییدِ حضورت
کس را به شانه بر
باری نمینهاد.