تنها
اگر دمی
کوتاه آیم از تکرارِ این پیشِ پا افتادهترین سخن که «دوستت میدارم»
چون تندیسی بیثبات بر پایههای ماسه
به خاک درمیغلتی
و پیش از آنکه لطمهی درد درهمات شکند
به سکوت
میپیوندی.
پس، از تو چه خواهد ماند
چون من بگذرم؟
تعویذِ ناگزیرِ تداومِ تو
تنها
تکرارِ «دوستت میدارم» است؟
با اینهمه
بغضم اگر بترکد… ــ
نه
پَرِّ کاهی حتا بر آب بنخواهد رفت
میدانم!
تیرِ ۱۳۶۵
شاملو سراینده شعرزندگی واعتراض بفقدان ان است ستایشگرعشق به مشخص ترین شکل وبازگوکننده زمینی ترین الوهیت انسانی است وخاطره شهابهایی که اسمان سیاه شب انسان وامانده از خویش را برای اندک زمانی درفراسوی زمان روشنی میبخشند که درطاق طاقیهای بند این زندان گیر افتاده اند وچیزی جز عبورازتاریکی زندگی انان را به رهایی نمی رساند درعبوراز فرازاین خاک پست
سلام ممنون میشم اگر شعر (تنها اگر دمی )را برایم دقیق تر معنی کنید