هنگامی که مسلسل به غشغشه افتاد مرگ برابرِ من نشسته بود ــ آن سوی میزِ کنکاشِ «چه باید کرد و چگونه» ــ و نمونههای چاپخانه را اصلاح میکرد. از خاطرم گذشت که: «چرا برنمیخیزد پس؟ مگر نه قرار است که خون بیاید و چرخِ چاپ را بگرداند؟ ۱۳۶۰
خیلی عالی.ممنون ازشما
با سلام و احترام،یک شعر کوبنده ی ضد جنگی دارد حضرت شاملو که هر چه در فضای نت کنکاش کردم نیافتم،مرتب کلمه ی تکبیر در آن تکرار میشود،لطفا در صورت امکان و صلاحدید درج بفرمائید،متشکرم