قفس قفس اين قفس…


قفس
قفس این قفس این قفس…

 

پرنده
در خوابش از یاد می‌بَرَد

من اما در خواب می‌بینمش،
که خود
به بیداری
نقشی به کمالم
از قفس.

 

 

از ما دو
کدام؟ ــ
تو که زندانت تو را زمزمه می‌کند
یا من
که غریوِ خود را نیز
نمی‌شنوم؟
تو که زندانت مرا غریو می‌کشد،
یا من
که زمزمه‌ی تو
در این بهارانم
مجالِ باغ و دماغِ سبزه‌زار نمی‌دهد؟ ــ

 

از ما دو
کدام؟

 

 

قفس
این زمزمه
این غریو
این بهاران
این قفس این قفس این قفس ای امان!

 

۲۲ فروردینِ ۱۳۷۴

در آستانه روی جلد

درباره‌ی سایت رسمی احمد شاملو