همه شب حیرانش بودم،
حیرانِ شهرِ بیدار
که پیسوزِ چشمانش میسوخت و
اندیشهی خوابش به سر نبود
و نجوای اورادش
لَخت لَخت
آسمانِ سیاه را میانباشت
چون لَتِرمَه باتلاقیدمه بوناک
که فضا را.
حیران بودم همه شب
شهرِ بیدار را
که آوازِ دهانش
تنها
همهمهی عَفِنِ اذکارش بود:
شهرِ بیخواب
با پیسوزِ پُردودِ بیداریاش
در شبِ قدری چنان،
در شبِ قدری.
□
گفتم: «بنخفتی، شهر!
همه شب
به نجوا
نگرانِ چه بودی؟»
گفتند:
«برآمدنِ روز را
به دعا
شبزندهداری کردیم.
مگر به یُمنِ دعا
آفتاب
برآید.»
گفتم: «حاجتْروا شدید
که آنک سپیده!»
به آهی گفتند: «کنون
به جمعیتِ خاطر
دل به دریای خواب میزنیم
که حاجتِ نومیدانه
چنین معجزآیت
برآمد.»
۸ فروردینِ ۱۳۷۳
تصحیح:(( بر اساس شعرهایی که خود شاملو در زمان حیات_اش با صدای خود منتشر کرد))
1-((هیچ اش)) اندیشه خواب به سر…
2- چون لترمه دمه باتلاقی بوناکی که فضا را،
3- همه شب به نجوای نگران، (( بنخفتی؟))
4-((و)) آهی گفتند
5-چنین ((نیک)) برآمد.
لَتَرمه یعنی چی؟
من معنیش رو پیدا نمیکنم
سلام وقتی چیزهایی مانند بیسکوییت و نان را در چایی یا قهوه خیس کنند و بخورند میگویند نان یا بیسکوییت را لترمه میکرد و میخورد
نانی که خوب پخته نشده باشد هم لترمه میگویند
حالا اگه کیفیت این نان و بیسکوییت خوب نباشد بوی خوبی متساعد نمیشود بوی ترشیده مانندی دارد
لترتمه یا لتردمه درست تر است
چرا همه رو اشتباه نوشتید؟!!