– شعر چيست و آن را چهگونه تعريف مىكنيد؟ – يكبار كوشيدم با پر حرفى بسيار به همين سوآل شما جوابى بدهم ولى اينبار جوابم خيلى كوتاه است: «تعريف همه چيز محدود به زمان و مكان است.» – والسلام. چيزى را كه هر از چندى تعريف تازهيی طلب كند بهتر است به خود واگذاريم. روزگارى اگر مىگفتند بريد و دريد …
ادامهی مطلب »گفتگوها: با ناصر حريری
در ترجمه شعر
– شما عملاً در ترجمه شعر تجربه فراوان داريد و قطعاً در اين مورد صاحب نظرياتى هستيد. ممكن است بگوئيد شعر چهطور بايد از صافى ذهن مترجم بگذرد و به زبان ديگر درآيد كه هم شعريت آن به گونهئى كه در زبان اصلى است زخمى نشود و هم در زبان ميزبان بر تخت بنشيند؟ – گاه يك شعر به …
ادامهی مطلب »نقش قافيه
– قافيه چهطور؟ قافيه را عَرَض نمىشماريد؟ – خب، قافيه … ولى چه جور قافيهئى؟ … بگذاريد ابتدا جملهئى از آقاى محمد حقوقى را براىتان بخوانم. مىنويسد: «شاعر اصيل در هر شرايطى قادر به نوشتن نيست. او درياى آرامى است كه تموج و تلاطمش را فقط در زمان سرايش شعر مىتوان ديد. در صورتى كه شاعران كهنگراى امروز ما …
ادامهی مطلب »تولد يك شاعر
– به نظر شما شاعر را چه مىسازد؟ خوانندگان شعرش يا محيط تربيتش؟ – سادهترين جوابى كه مىتوانم به اين سوآل كمى عجيب بدهم نمىدانم است. اما يك نويسنده متوسطالاحوال انگليسى حرف تفكرانگيزى زده است. مىگويد: «تو دوره بچگىِ هركسى لحظه مقدرى هست كه در باز مىشود تا آينده بيايد تو.» – من كودكىِ سخت بى نشاطى را گذراندم …
ادامهی مطلب »معناى دمكراسى و آزادى بيان
– بله ظاهراً چيزى به اسم دمكراسى را آزادانه در بازارهاى غرب به مشترى عرضه مىكنند كه گويا نوع امريكائيش مرغوبتر تلقى شده. پس بگذاريد چند مورد از تجربيات شخصى خودم را براىتان تعريف كنم: در شهر نيويورك محلهيی هست موسوم به گرينيچويلج (دهكده سبز) كه به اصطلاح محل زندگى روشنفكران و هنرمندان است و در آنجا هفتهنامهيی منتشر مىشود …
ادامهی مطلب »