آقاترين دكتر جسم و روح آدمىزاد، محمود صمصامى عزيزم سلام! اقرارمىكنم كه اگر فكركرده باشى يارو گذاشت و رفت و با اينكه صبح وشب قلم به دستاش است و كاغذ جلو رويش و حتا يك كلمه سلام و دعا هم براى حضرتت ننوشته حق دارى. حتا اگر فحشم بدهى يا به بيماران محترم نسخه بدهى كه براى شفاى عاجل …
ادامهی مطلب »نامهها: پراکنده
مهدىى نازنين محترم و بسيارعزيزم
۲/ آبانماه/ ۷۴ شهرك دهكده، كرج .ـ مهدىى نازنين محترم و بسيارعزيزم، ازخطابات “جوانفر” را حذف كردم كه اگر روزى روزگارى نامه به دست يكى از “اساتيد” گرامى دانشگاهها افتاد براى اظهار لحيهى جديد خود اين موضوع را انتخاب كند كه چرا در اين “سند معتبر ادبى مورد نظر” به آوردن نام كوچك آنحضرت اكتفا كردهام، و با پرداختن …
ادامهی مطلب »دوست ناديده به جان شناخته، آقاى بهزاد صادقى
دهكده،ـ ۷/۱۰/۷۳ دوست ناديده به جان شناخته، آقاى بهزاد صادقى با سلام و حرمت بسيار. نامه سرشار از محبتتان به همت دوستان آدينه دريافت شد. از اينهمه لطف كه ايثار فرمودهايد عميقا سپاسگزارم، از اينكه دوست يكدل ديگرى يافتهام عميقا شادمانم و با تمامى وجود اميدوارم شايستهگى اين همه لطف و برازندهگى اين دوستى بىشايبه را داشته باشم. فكر مىكنم …
ادامهی مطلب »دوستان مشفق يكدل
دهكده،ـ ۱۳/۱/۷۳ دوستان مشفق يكدل: مليحه و منوچهر مدنىپور گرامى و گلنار و ارغوان عزيز با سلامهاى پر اشتياق قلبى دچار اين رذالت شدهايم كه پست جمهورى كوتولههاى تاريخ نامههاى ما را به دوستان “نمیرساند”!ـ و ما ماندهايم معطل كه با اين ايذاى نامردانه چه كنيم. نمىدانيم دوستان درحق ما چه فكر مىكنند و از سكوت ما چه برداشتى دارند. …
ادامهی مطلب »زهره و رضا و پانتهآى عزيز
دهكده،ـ ۱۰/۱/۷۳ زهره و رضا و پانتهآى عزيز نامههاى محبتآميزتان مىرسد و با اشتياق جواب عرض مىشود، ولى پست نظام كوتولهها كه متأسفانه ابتذال و سفاهتشان مثل كيسه آشغال مدام زير دماغ ماست يكى از انواع مثلا سياستهاى ايذائىاش اين است كه نمىگذارد نامههاى ما به دوستانمان برسد!ـ خب، چه مىشود كرد؟ ماندهايم كه ازخجالت عزيزانى چون شما چه …
ادامهی مطلب »