دهكده ،ـ ۱۰ مهرماه ۱۳۷۳ دخترعزيزم لقائيه، همه چيز مثل فنرى در ذهنام فشرده شدهاست تا براى شما چيزى بنويسم اما راستاش را بخواهيد فضاى ذهنىام چنان آشفته و تاريك است كه نه مىتوانم نظمى به فكرم بدهم و نه قادرم كلماتم را پيدا كنم. دوستان آدينه ديروز نامه شما را به من دادند و گمان مىكنم تلخى اثرى …
ادامهی مطلب »