(بر چاپهاى اول و دوم)
آن طلوع درخشان را غروبى دير پاى در پى بود كه شامى بى ستاره را خبر مىداد. از نيما تا اخوان، از اخوان تا شاملو، و جويبارهاى كوچك و بزرگى كه از اين سرچشمههاى سرشار اما گونهگون سيراب و در خم هر سنگ به شهر سنگستان فرومىشدند … و جريانات تو گوئى كه از حركت باز مىايستاد. اين همه نگرشى است كه در شعر احساس مىشود و در هنرهاى ديگر نيز …
ديرى است تا من چنين مىانديشم و چنين احساسمىكنم و از اين انديشه و احساسم در نخستين كتاب خود نيز با خوانندگانم سخنى گفتهبودم.
شاعرانى را مىتوانمديد كه با عشقى سرشار مجموعههاى فراوانى منتشر كردهاند. اينان راهگمكردگانى را مىمانند كه در پى هر كورسو مىدوند. گروهى روشنائى را در همين مىيابند و گروهى خسته و بيزار به انتظار مىمانند.
در ميان هنرمندانى كه با آنها به گفت و شنودى نشستهام و خواهم نشست بى شك كسانى هستند كه به سرچشمههاى زلال راهى بردهاند و مىتوانند اين گمگشتگان مشتاق و منتظر را راهى بنمايند.
شايد در تخصص من نباشد كه علل را درست دريابم اما در تخصص من هست تا از اين شام بى ستاره با صاحبان انديشه سخن گويم و اگر نه درمان را، كه علل را از خود ايشان بازپرسم. آنجا كه صاحبان انديشه خود مىتوانند سخنبگويند چه نيازى به پيشداورى ما است؟
همه آنها كه با ايشان به گفت و شنودى نشستم شاعر نيستند. گروهى از آنان كسانى هستند كه زندگى خود را همه وقف اين هنر كردهاند. منتقدان شعر فارسى.
اميد من اين است كه بتوانم در پايان اين مجموعه يك جمعبندى از حاصل سخن اين گروه بهدستدهم با اين اميد كه در جريان كار با هنرمندان ديگر نيز گفت و شنودهائى داشته باشم.
بدون ترديد خوانندگان اين مجلّدات با انتخاب همه افراد موافق نيستند. اما اگر منصفانه و با درنظرگرفتن همه جوانب بينديشند شايد قضاوت منطقى مشكل نباشد.
خوشحال خواهم شد اگر خوانندگان در زمينههائى كه من براى بحث انتخاب كردهام و به درستى پيش نرفتهام مرا يارىدهند تا در كارهاى بعدى مؤثر واقع شود.
ذكر دو نكته را ضرورى مىدانم:
گفت و شنود با آقاى شاملو بدين ترتيب به عمل آمد كه پرسشهاى مطرح شده به ايشان داده شد و ايشان پاسخهائى را كه در نشريات مختلف به پرسشهاى مشابه داده بودند در اختيار ما گذاشتند و به سوآلاتى كه از آن پاسخها ناشى مىشد جداگانه جوابگفتند.
آخرين تصحيحات ايشان بر مجموع كارى كه به اين نحو فراهمآمد نخست در فروردين ماه 1364 و آخرين بار پيش از انتشار و در شهريور ماه 1372 انجامشد.
ن. ح.
يادداشتى بر چاپ سوم
گرچه چند سالى از نخستين و دومين چاپ گفت و شنود من با آقاى شاملو كه فراز و نشيب بسيارى را هم بهخودديد مىگذرد، تا همين امروز هم تلخى هجوم همه جانبه خوانندگان آن را در همه وجودم احساسمىكنم.
بسيارى از آنها بر اين گمان بودند كه كار من در آن دفتر چيزى بيش از رونويسى پارههاى برخى از مصاحبههاى گذشته اين هنرمند بزرگ نبوده است. آنان برآن شدند تا در انكار خود پا بر جا بمانند و هرگز نخواستند به مطالب تازهئى كه براى ايضاح و شكافتن پارهئى نكات مبهم آن مصاحبهها آمده بود توجهكنند و بپذيرند كه آن متنها را خود ايشان در اختيار من گذاشتهاند زيرا خود بر اين گمان بودند كه سخن تازهئى براى گفتن ندارند.
مرا با اين گروه كه انكار هر كوششى را بهترين راه براى شانه خالى كردن از زير بار هر مسؤليتى مىدانند چه كارى مىتواند باشد؟ انكارهائى از اين دست هرگز راهگشاى هيچ راهرو نوانديشى نبودهاست. آنان كه در وحشت از ايرادهاى احتمالى مدعيانى چون خود هرگز پا به ميدان هيچ عمل تازهئى نمىگذارند، بيشتر خوشدارند تا ديگران را هم خنثى و بى عمل بر جاى نگاه دارند و از رنج رشكى كه جانشان را گرانبار مىسازد براى مدتى آسوده بمانند.
برخى نيز بر آن بودند كه از هنرمندى چنان بزرگ نقل سخنانى چنين اندك چيزى نيست كه چندان در خور توجه و اعتناباشد. كه اين البته عقيدهئى بود بهحق و بهقاعده. و در راستاى همين حقيقت بود كه من سه سالى كوشيدم تا ايشان را به گفت و شنود مكملى وادارم كه هم اكنون حاصلش را پيشرو داريد.
ذكر نكاتى چند را در همينجا خالى از ضرورت نمىبينم:
بخشهاى وسيعى از گفت و شنود پيشين را خواننده در اين دفتر نيز مىتواند يافت. چنان كه خواهيد ديد نظر آقاى شاملو اين بود كه در گذشته براى دستيافتن به پاسخ سوآلاتى از اين قبيل كه تعريف شعر چيست كوشش بيهودهئى كردهاند و به چنان سؤالاتى پاسخهاى ديگرى خواهند داد. عقيده من اين بود كه گفت و شنود گذشته عيناً ضميمه اين دفتر شود تا آنها كه چاپهاى پيشين را از بازار سياه تهيه مىكنند هم بتوانند به آن دسترسى داشته باشند اما ايشان گفتند چنين كارى علاوه بر اين كه عملى اضافى است به احتمال زياد شلوغى و آشفتگى ايجاد خواهد كرد. اين بود كه ترجيح داديم مطالبى كه مايلند حذف شود با ذكر علت همراه گردد تا خواننده علاقهمند در عين حال كه گفت و گوى پيشين را در اختيار دارد از دلايل تغييراتى هم كه در نظرياتشان پيدا شده است اطلاع حاصلكنند.
گفت و شنود ما موضوعات ديگرى را هم در بر مىگرفت كه از آن جمله موسيقى و فردوسى بود. اما از آنجا كه ماهنامه آدينه پيش از من در اين بابها با ايشان به گفت و شنود پرداخته بود آقاى شاملو ترجيح دادند در نشر آن مطالب حق تقدم مجله محفوظبماند. آن مصاحبه در ضمائم اين دفتر آمده است.
در اوائل تابستان امسال آقاى بهروژ آكرهئى شاعر و نويسنده كرد براى مجله كولتور كه در اروپا چاپ مىشود با آقاى شاملو گفت و گوى مفصلى انجامداد. از آنجا كه اين مصاحبه، براى چاپ، به زبان كردى و احتمالاً عربىترجمهمىشود ايشان نسخه فارسى آن را به من دادند كه قسمتهائى از آن را براى افزودن به اين گفت و گو انتخاب كنم. بررسى شعر كويرى نيز كم و بيش منقول از مصاحبه آقاى محمدعلى است كه سالها پيش صورت گرفت اما فقط بخشى از آن به چاپ رسيد.(1)
اميد من اين است كه اين گفت و شنود بتواند در سطحى بهمراتب وسيعتر ادامهيابد زيرا بر اين نظرم كه آقاى شاملو را بايد در كليتى همه جانبه مورد بررسى قرار داد.
در پايان سخن اين كه، همچنان در انتظار نظريات خوانندگان درباره اين گفت و شنود هستم تا بتوانم آن را در چاپهاى بعدى پربارتر ارائهدهم.
ناصر حريرى تيرماه 1371