پنداری سرگذشت فردوسیها و پورسیناها و بیرونیها و عینالقضاتها و …
ادامهی مطلب »ضیافت
حماسهی جنگلهای سیاهکل
راوی
اما
تنها
یکی خنجرِ کج بر سفرهی سور
در دیسِ بزرگِ بَدَلْچینی.
– شعر چيست و آن را چهگونه تعريف مىكنيد؟ – …
ادامهی مطلب »حماسهی جنگلهای سیاهکل
راوی
اما
تنها
یکی خنجرِ کج بر سفرهی سور
در دیسِ بزرگِ بَدَلْچینی.
فردا تمام را سخن از او بود. ــ
گفتند:
«ــ بر زمینهی تاریکِ آسمان
تنها
سیاهی شنلش نقش بسته است،
گفتی که:
«ــ باد، مُردهست!
از جای برنکنده یکی سقفِ رازپوش
بر آسیابِ خون،
نشکسته در به قلعهی بیداد،
چه بیتابانه میخواهمت ای دوریات آزمونِ تلخِ زندهبهگوری!
چه بیتابانه تو را طلب میکنم!
شانهات مُجابم میکند
در بستری که عشق
تشنگیست
مگو
کلام
بیچیز و نارساست