– با تعريفى كه شما از شعر به دست مىدهيد رمان هم مىتواند جاى جاى شعر باشد. – رمان و فيلم و حتا ورزش. در مسابقات بينالمللى پاتيناژ – اگر اشتباه نكنم سال 80 – دو شعر بسيار زيبا ارائه شد كه من نوارى از آن را دارم. يكى عشقى يكسويه را بيان مىكند يكى عشقى متقابل را. دو …
ادامهی مطلب »شعرها
شعر از نظر توده مردم
– آقاى شاملو، سالها است كه بخش مهمى از وقت و نيروى شما صرف كار بر روى فرهنگ توده مىشود. مىشود براى ما در خصوص شعر عامه صحبت كنيد؟ – در اين زمينه من مواد بسيار زيادى گرد آوردهام: ترانه و تصنيف و چيستان و اوراد و اذكار و بسيارى چيزهاى ديگر. عامه مردم عادتاً شعر را جز به …
ادامهی مطلب »مرورى مجدد بر شعر امروز
– ممكن است درباره آخرين برداشتهاىتان در مورد شعر صحبت كنيد؟ – نمىدانم اين خوب است يا بد، اما سالهاى درازى است كه برداشتهاى من تغيير نكرده. به خلاف ِ اميدها و آرزوها كه با بالا رفتن سن و نزديك شدن به انتهاى راه بهكلى ديگرگون مىشود. روزگارى همه آرزوهايم در موسيقيدان شدن به بنبست مىرسيد. بعد به شعر …
ادامهی مطلب »پیشگفتار
(بر چاپهاى اول و دوم) آن طلوع درخشان را غروبى دير پاى در پى بود كه شامى بى ستاره را خبر مىداد. از نيما تا اخوان، از اخوان تا شاملو، و جويبارهاى كوچك و بزرگى كه از اين سرچشمههاى سرشار اما گونهگون سيراب و در خم هر سنگ به شهر سنگستان فرومىشدند … و جريانات تو گوئى كه از حركت …
ادامهی مطلب »نگاهى به غزلهاى حافظ مصحح دكتر خانلرى
احمد شاملو، شاعر و محقق بلندآوازه كه درميان تأليفات متعددش، تصحيح ديوان حافظ نيز وجود دارد، ديوان حافظ مصحح دكتر خانلرى را با نگاهى نقادانه نگريسته است. دنياى سخن، با سپاس از يار ديرين شاملو، استاد ع. پاشائى كه اين نقد را براى چاپ دراختيار مجله گذاشته، بدون هيچگونه موضعگيرى ادبى، بهعنوان فتح باب بحث روش شناختى تصحيح متون قديمى، …
ادامهی مطلب »مفاهيم رند و رندى در غزل حافظ
۱ اين داستان ساختگى يا واقعى را اگر نه همه دستكم خيلىها شنيدهاند. به طور مقدمه عرض كنم كه حاجميرزا آقاسىعلاقه مفرطى به آبادانى داشت و آنطور كه خانم ناطق در كتابى راجع به او نشان مىدهد،بخش اعظم املاك خالصه دولتى ايران مرهون كوششهاى خستگىناپذير او بوده. املاكى كه پس از او به تيول چاپلوسها و بادمجاندور قابچينهاى دربارى داده …
ادامهی مطلب »من درد مشتركم، مرا فرِیاد کن
من درد مشتركم مرا فرياد كن كنگره نويسندگان آلمان (اينترليت)، ماه پيش، با موضوع «جهان سوم، جهان ما» به دردها و رنجهاى جهان سوم، از زبان نويسندگان و شاعران پرداخت. احمد شاملو كه از ايران در اين كنگره شركت جست، سخنرانى خود را زير عنوان «من درد مشتركم، مرا فرياد كن» ايراد كرد. اين «من» همان من …
ادامهی مطلب »تا نفس باقى است غلط بنويسيم
همين جورى چند جمله از يك كتاب او در جلوى كتابخانه منتظر مىماند. و آن جا، با پالتوى كهنه و نيمدارش، دست به جيب، به ديوار تكيه مىدهد. ۱. ضمير ابتداى جمله زائد است. پيدا است كه من و شما ضمير فعل جمله نيستيم. ۲. چون لحن كتاب متمايل بهسادگى لحن محاوره است «جلو» كافى و «در» زائد است. …
ادامهی مطلب »نگرانىهاى من
نگرانى هاى من سخنرانى در هشتمين كنفرانس مركز پژوهش و تحليل مسائل ايران دانشگاه كاليفرنيا، بركلى – آوريل 1990 نشر: مركز پژوهش و تحليل مسائل ايران (سيرا) ژوئن 1990 – نيوجرسى ناشر : مركز پژوهش و تحليل مسائل ايران (سيرا) حروفچينى و چاپ: نشر فارابى، نيوجرسى شماره استاندارد بين المللى كتاب : 0-3-9623398-0 پ ات ا چاپ اول : …
ادامهی مطلب »تعهد در برابر زبان، نيمی از تعهد اجتماعی نويسنده
مقاله مربوط به شولوخوف را خوانديد و از نظريات او درباره آثار خود آگاه شديد. اكنون جاى آن است به ترجمه آثارى از او كه به فارسى برگردانده شده نيز نگاهى بكنيم. آنچه در اين صفحات مىآيد مقالهئى است كه به سال ۱۳۵۰ نوشته شده و در كيهان سال ۱۳۵۱ به چاپ رسيده است در باب ترجمه كتابهاى دُن ِ …
ادامهی مطلب »شعر چیست؟
– شعر چيست و آن را چهگونه تعريف مىكنيد؟ – يكبار كوشيدم با پر حرفى بسيار به همين سوآل شما جوابى بدهم ولى اينبار جوابم خيلى كوتاه است: «تعريف همه چيز محدود به زمان و مكان است.» – والسلام. چيزى را كه هر از چندى تعريف تازهيی طلب كند بهتر است به خود واگذاريم. روزگارى اگر مىگفتند بريد و …
ادامهی مطلب »پیشگفتار
(بر چاپهاى اول و دوم) آن طلوع درخشان را غروبى دير پاى در پى بود كه شامى بى ستاره را خبر مىداد. از نيما تا اخوان، از اخوان تا شاملو، و جويبارهاى كوچك و بزرگى كه از اين سرچشمههاى سرشار اما گونهگون سيراب و در خم هر سنگ به شهر سنگستان فرومىشدند … و جريانات تو گوئى كه از حركت …
ادامهی مطلب »پردهی نخست
صحنهی نخست اتاق سفیدی در خانهی برناردا آلبا با دیوارهای ناموزون و زُمخت و سردرهای هلالی و پردههای کنفیِ دارای حاشیه و منگوله و صندلیهای حصیری و تابلوهایی با مناظر غیرعادی وحوریهای جنگلی وپادشاهان افسانهیی. تابستان است و اتاق خاموشِ خنک هنگام بالارفتن پرده خالی است. ناقوسهای کلیسا مترنم است. خدمتکار وارد میشود . خدمتکار آخ، امان از این ناقوس. …
ادامهی مطلب »پردهی دوم
صحنهی نخست حیاطِ پشتیِ خانهی برناردا آلبا. چهار دیوار سفید که کم و بیش کبود میزند. شب است. دکور باید در نهایت سادهگی باشد. صحنه از درهای اتاقها که به نور ضعیفی روشن است کسب نور میکند. وسط صحنه میزی هست و چراغِ نفتی حبابداری. برناردا و دخترهایاش شام میخورند. پونچا خدمت میکند. پرودنسیا ـ زن همسایه ـ کمی دورتر …
ادامهی مطلب »پردهی سوم
صحنهی نخست حیاطِ پشتیِ خانهی برناردا آلبا. چهار دیوار سفید که کم و بیش کبود میزند. شب است. دکور باید در نهایت سادهگی باشد. صحنه از درهای اتاقها که به نور ضعیفی روشن است کسب نور میکند. وسط صحنه میزی هست و چراغِ نفتی حبابداری. برناردا و دخترهایاش شام میخورند. پونچا خدمت میکند. پرودنسیا ـ زن همسایه ـ کمی دورتر …
ادامهی مطلب »آخرین نوشته ها
نامه به وزارت ارشاد
آقای عزیز! با سلام، یادداشتی را که ملاحظه میکنید، هم میتوانید یک نامۀ خصوصی تلقّی کنید، هم میتوانید در نهایتِ سپاسگزاری من، به دادگاهی احاله کنید که من آن را به مجلس پر سر و صدای محاکمۀ سانسور تبدیل کنم، چون به هرحال یکی باید در برابر این فشار قد علم کند. من با نکاتِ نخست، ۳۸ موردیِ سانسورِ مجموعۀ …
ادامهی مطلب »سركارخانم لاهيجى
۳/۱۱/۷۲ سركارخانم لاهيجى با سلام و احترام و سپاس بسيار.ـ سه جلد كتابى كه محبت فرمودهايد رسيد. با اينكه ازخواندنشان به تمام معنى كلمه افسرده و بىزار و بيمارشدم از آن رو كه مجالى پيش آورد تا از آنچه پىآمد روانى روزگارىست كه كابوسوار بر اين مردم مىگذرد خبر دست اولى بگيرم عميقا ممنونتانام. چون فكركه كردم تنها به …
ادامهی مطلب »دوست محترم مهربان نكتهسنج، آقاى احمد خوشبين عزيز
دهكده ،ـ ۱۷ مرداد ۱۳۷۳ دوست محترم مهربان نكتهسنج، آقاى احمد خوشبين عزيز باسلام و احترام بسيار، نامه مثل هميشه سرشار از محبت و دقتتان كه به تاريخ ۲۱/۲ التفات فرموده بوديد تازه امروز عز وصول بخشيد. تا صبح ۲۸ ارديبهشت كه بنده ازتهران مىرفتم نرسيده بود زيرا در رژيم انقلابىمان براى ارسال پست از لاكپشت استفاده …
ادامهی مطلب »دوست ارجمند گرانمايه آقاى مقصودلوى بسيار نازنين
دوست ارجمند گرانمايه آقاى مقصودلوى بسيار نازنين . باسلام و درود فراوان . حال و حواس جمع و جورى ندارم . مجددا در وضع اسفناكى دوماهى گرفتار بيمارستان و اينجور مسائل بودهام و از دنيا ومافيها بىخبر ، تا سرانجام امروز حال وحوصلهئى دست داد و نيروئى كه بتوانم در جواب نامهى سرشار از محبتتان دو سه خطى قلمى …
ادامهی مطلب »انتشارات آمان
انتشارات آمان توسط جناب آقاى معروفى ، درنهايت احترام نامهى مورخ ۱۳ مارس ۱۹۹۹ شما را كه به دوست محترم من جناب آقاى معروفى نوشته بوديد دريافت داشتم. و احتراما توضيح مىدهم كه علت تأخير در ارسال پاسخ آن عود بيمارى من بودهاست كه گمان مىكنم آقاى معروفى به اطلاع شما رسانده باشد . به هرصورت اكنون خوشوقتم كه …
ادامهی مطلب »دخترعزيزم لقائيه
دهكده ،ـ ۱۰ مهرماه ۱۳۷۳ دخترعزيزم لقائيه، همه چيز مثل فنرى در ذهنام فشرده شدهاست تا براى شما چيزى بنويسم اما راستاش را بخواهيد فضاى ذهنىام چنان آشفته و تاريك است كه نه مىتوانم نظمى به فكرم بدهم و نه قادرم كلماتم را پيدا كنم. دوستان آدينه ديروز نامه شما را به من دادند و گمان مىكنم تلخى اثرى …
ادامهی مطلب »دوست محترم آقاى تقى نژاد- اكبر
دهكـده،ـ ۲۵/۱/۷۳ دوست محترم آقاى تقى نژاد- اكبر باسلامهاى قلبى به شما و همكاران گرامى كتاب كادوس. ـ از اينكه صفحات مجموعه را پيش از چاپ برايم ارسال داشتهايد بسيار متشكرم. نخست خوشحالام كه آشنائى مستقيمتان با آقاى داغلارجا باعث رفع اشتباه من درمورد نام ايشان شده و ديگر اصلاح طرز نگارش كلمه «آنگاه». عميقا از اين همه …
ادامهی مطلب »دوست همدل آقاى تقى نژاداكبر
دهكده ـ ۱۰/۱۱/۷۲ دوست همدل آقاى تقى نژاداكبر نامه پرمهرتان به ضميمه نخستين شماره كتاب كادوس زيارت شد. خسته نباشيد! مجموعه پربارىست كه طبعا هربار پربارترخواهدشد. درباره آنچه آقاى حيدرمهرانى نوشتهاند بد نيست رفع شبهه شود كه چون آن شعر را به اتكاى حافظه خواندهام سهوى چنان در آن راه يافته و به احتمال قوى همان “جوار” درست …
ادامهی مطلب »دوستان گرامى گردون
دوستان گرامى گردون با سلام وحرمت بسيارـ لطف كرده در گردون ۴۹-۴۸ ازاين دوست خود گزارشى داده بوديد كه از پارهئى جهات براى تعدادى از دوستان سوآلبرانگيز از آب در آمد. ۱. عدم انتشار دو جلد نخست دن آرام ربطى به گرانى و ارزانى كاغذ نداشت. هنوز من و مؤسسه نشر مازيار كه ناشر اين كتاب خواهد بود در …
ادامهی مطلب »جناب آقاى عيسا كيانى حاجى
جناب آقاى عيسا كيانى حاجى با سلام و احترام بسيار، نامه پرمهرتان به ضميمه اظهار محبتى كه فرمودهايد رسيد. سپاسگذارتان هستم. كلاه گوشه دهقان به آفتاب رسيد. سال نو را حضورتان تبريك مىگويم و از تأخيرى كه در ارسال پاسخ نامه پيش آمد تقاضاى عفو بزرگوارانه دارم. دست مهربانتان را از دور مىفشارم. احمد شاملو
ادامهی مطلب »بهروژ آكرهئى عزيزم
دهكده، ـ ۲۰/۱۲/۷۲ بهروژ آكرهئى عزيزم با سلام و احترام، نامهات به ضميمه مجله”وان” رسيد. بسيارممنون. مجله تر و تميزىست و پيداست كه دوستان با علاقهمندى رويش زحمت مىكشند. سلام مرا به همه دستاندركاران برسان. اوائل ماه مه به سوئدخواهم آمد و دوهفتهئى قرار است آن طرفها بمانم، البته اگر وضع جسمى مناسب سفر باشد. بنابراين راجع به شعرخوانى فرصت …
ادامهی مطلب »دوست ناديده آقاى حسين رسائل گرامى
دوست ناديده آقاى حسين رسائل گرامى با يك دنيا سلام و سپاس، نامه و شعر حضرتتان كه توسط مجله آدينه التفات فرمودهايد رسيد. از اينكه”در آستانه” تا اين حد مورد توجهتان قرارگرفته بسيار سپاسگذارم. شعرى كه به اين مناسبت محبت فرمودهايد متقابلا مرا به شدت متأثر كرد. قصدم از نوشتن آن سازكردن سرودى بود در ستايش انسان، در سرزمينى …
ادامهی مطلب »خانم گرامى، منيره برادران
دهكده. ـ ۲۰/۱۲/۷۲ خانم گرامى، منيره برادران با سلام و احترام بسيار، نامهتان كه وسيله مجله آدينه محبت كرده بوديد رسيد. از اينكه با شعر”در آستانه” باعث تأثرخاطرتان شدهام بسيار متأسفم. گرچه به هيچوجه چنين قصدى در ميان نبود. قصد من اين بودكه سرودى در ستايش انسان سازكردهباشم در سرزمينى كه در انسان به مثابه جنازهئى مىنگرند و زندهگى …
ادامهی مطلب »آذر عزيزم
دهكده ،ـ ۷ نوامبر۱۹۹۷. آذر عزيزم . ـ با سلام و بوسه و محبت و همهى چيزهاى خوب ديگر ، و البته به اضافهى مبالغى دلتنگى ( كه بماند ! ) . يك راست مىروم سر مطلب : يكى از دوستان ،«خاموشى»ى شعر ” در جدال با خاموشى ” را در برگردان انگليسىاش Darkness ترجمه كرده بود كه …
ادامهی مطلب »آقاى حيدريهى عزيز
دهكـده،ـ ۶/۲/۷۵ آقاى حيدريهى عزيز، ( مىبخشى كه نام كوچكات را به كار نبردم. به نامى با تركيب وهنآميز “غلام” حساسيت دارم. چه كنم؟ نمىتوانم به غلامىى انسان تن بدهم بخصوص كه آن انسان شاعر نيز باشد. يعنى انسانى باشد با فضيلتى مضاعف .ـ تو كه در انتخاب اين نام مسئوليتى نداشتهاى. پس چرا در برابر آن عصيان نمىكنى؟ …
ادامهی مطلب »