شعرها

آقاترين‏ دكتر جسم ‏و روح آدمى‌‏زاد

آقاترين‏ دكتر جسم ‏و روح آدمى‌‏زاد، محمود صمصامى ‏عزيزم سلام!   اقرارمى‌‏كنم كه ‏اگر فكركرده ‏باشى‏ يارو گذاشت ‏و رفت ‏و با اين‌‏كه صبح ‏وشب ‏قلم ‏به ‏دست‌‏اش‏ است ‏و كاغذ جلو رويش‏ و حتا يك‏ كلمه ‏سلام ‏و دعا هم‏ براى حضرتت ‏ننوشته ‏حق ‏دارى. حتا اگر فحشم ‏بدهى يا به‏ بيماران ‏محترم نسخه‏ بدهى كه‏ براى‏ شفاى ‏عاجل …

ادامه‌ی مطلب »

مهدى‏‌ى نازنين محترم و بسيارعزيزم

۲/ آبان‏‌ماه/ ۷۴ شهرك ‏دهكده، كرج .ـ مهدى‏‌ى نازنين محترم و بسيارعزيزم،   ازخطاب‏‌ات “جوان‏‌فر” را حذف ‏كردم‏ كه ‏اگر روزى ‏روزگارى ‏نامه به ‏دست‏ يكى ‏از “اساتيد” گرامى‏ دانشگاه‏‌ها افتاد براى ‏اظهار لحيه‌‏ى ‏جديد خود اين ‏موضوع‏ را انتخاب ‏كند كه ‏چرا در اين “سند معتبر ادبى‏ مورد نظر” به ‏آوردن نام‏ كوچك ‏آن‌‏حضرت‏ اكتفا كرده‏‌ام، و با پرداختن …

ادامه‌ی مطلب »

دوست‏ ناديده‏ به‏ جان‏ شناخته، آقاى بهزاد صادقى

دهكده،ـ ۷/۱۰/۷۳ دوست‏ ناديده‏ به‏ جان‏ شناخته، آقاى بهزاد صادقى با سلام ‏و حرمت ‏بسيار. نامه ‏سرشار از محبت‌‏تان ‏به ‏همت ‏دوستان ‏آدينه ‏دريافت ‏شد. از اين‏‌همه ‏لطف ‏كه ‏ايثار فرموده‌‏ايد عميقا سپاس‏گزارم، از اين‏كه ‏دوست‏ يك‏‌دل ديگرى‏ يافته‌‏ام ‏عميقا شادمانم و با تمامى وجود اميدوارم ‏شايسته‏‌گى ‏اين‌‏ همه لطف ‏و برازنده‏‌گى‏ اين‌ ‏دوستى‏ بى‌‏شايبه ‏را داشته ‏باشم. فكر مى‌‏كنم …

ادامه‌ی مطلب »

دوستان مشفق يك‌دل

دهكده،ـ ۱۳/۱/۷۳ دوستان مشفق يك‌دل: مليحه‏ و منوچهر مدنى‌‏پور گرامى و گلنار و ارغوان ‏عزيز با سلام‌‏هاى پر اشتياق قلبى دچار اين رذالت ‏شده‏‌ايم كه‏ پست جمهورى كوتوله‌‏هاى تاريخ نامه‌‏هاى ما را به ‏دوستان “نمی‌رساند”!ـ و ما مانده‌‏ايم معطل كه ‏با اين ايذاى نامردانه ‏چه‏ كنيم. نمى‌‏دانيم دوستان درحق ما چه‏ فكر مى‌‏كنند و از سكوت‌‏ ما چه ‏برداشتى ‏دارند. …

ادامه‌ی مطلب »

زهره‏ و رضا و پانته‌‏آى عزيز

دهكده،ـ ۱۰/۱/۷۳ زهره‏ و رضا و پانته‌‏آى عزيز   نامه‌‏هاى محبت‏‌آميزتان مى‌رسد و با اشتياق ‏جواب‏ عرض‏ مى‌شود، ولى پست‏ نظام كوتوله‌‏ها كه ‏متأسفانه ‏ابتذال و سفاهت‌‏شان‏ مثل‏ كيسه ‏آشغال مدام زير دماغ ماست‏ يكى ‏از انواع مثلا سياست‌‏هاى ايذائى‌‏اش اين ‏است ‏كه نمى‌‏گذارد نامه‏‌هاى ما به ‏دوستان‏مان ‏برسد!ـ خب، چه‏ مى‌‏شود كرد؟ مانده‏‌ايم كه ‏ازخجالت ‏عزيزانى چون‏ شما چه‏ …

ادامه‌ی مطلب »

دوست‏ بسيار گرامى آقاى بهزاد زرين‌‏پور

شهرك ‏دهكده،ـ ۱۰/۱/۷۳ دوست‏ بسيار گرامى آقاى بهزاد زرين‌‏پور كارت‏‌تان ‏لبريز از مهربانى و بزرگوارى ‏است. لبريز از اطمينان به ‏اين‏‌كه ‏شب ‏از ستاره‏‌ها تنهاتر است. خانه محبت ‏اين‌‏جاست. معنى در ديگر زدن شايسته اين ‏محبت نبودن ‏است. مى‏‌كوشم شايسته‌‏گى‏‌اش را داشته ‏باشم. سپاس‏گزارم احمدشاملو  

ادامه‌ی مطلب »

دوست نازنين: با عميق‌‏ترين سلام قلبى

دهكـده ـ ششم تيرماه ۱۳۷۷   دوست نازنين، با عميق‌‏ترين سلام قلبى . يك ساعت پيش ـ چهار بعد از ظهرـ نامه‌‏ات رسيد وچنان‌‏كه خواسته‏‌اى بى‌‏درنگ مشغول نوشتن جوابت شده‏‌ام. در مورد فعاليت‏‌هايت يك ‏قلم بايد عرض‏ كنم خسته‏ نباشى و توفيق يارت ‏باد! در باب سفر من به ‏سوئد كه ‏تأكيدهاى مكرر فرموده‏‌اى بايد عرض ‏كنم زياد به‌‏اش خوش‏بين …

ادامه‌ی مطلب »

 آقاى رحمانى‏‌نژاد بسيار دوست‌‏داشتنى من

آقاى رحمانى‏‌نژاد بسيار دوست‌‏داشتنى من اميدوارم دل‏تنگى و نگرانى و بيمارى ‏به ‏در خانه‏‌ات ‏نزديك نشود. بارى مدت‌‏ها و شايد نزديك‏ يك‏‌سال ‏است ‏كه ‏پست‏ اين ‏سيستم ‏نامرد نه ‏نامه‌‏هاى مرا مى‌‏فرستد نه ‏نامه‌‏هاى دوستان ‏را به ‏من ‏مى‌‏رساند. اين ‏است كه ‏نامه‌‏ام را از اين ‏آدرس‏ فرستاده‌‏ام‏ و تمنا مى‏‌كنم ‏شما هم‏ لطف ‏كنيد جواب را به‏ همين ‏آدرس …

ادامه‌ی مطلب »

آقاى وزيرى بسيار بسيارعزيزم

آقاى وزيرى بسيار بسيارعزيزم، باسلام و درودهاى قلبى‏‌ى بى‌‏پايان، راست‌‏اش اين‏‌كه ‏تصور كرده‌‏ايد امكان ‏دارد شما را به ‏قول ‏خودتان “فراموش‏ كرده ‏باشم” به‏ شدت ‏ناراحت‌‏ام ‏كرد. دوست ‏خوب و انسان ‏شريف ‏و جوان ‏خسته‌‏گى‌‏ناپذيرى با آن‏‌همه ‏محاسن‏ فردى و اجتماعى‌يى ‏كه ‏شما ايد، از ياد بردن‏‌اش پيش‏ از هرچيزديگر نشانه‌‏ى عدم ‏لياقت ‏شخص‏‌ است. از اين‌‏ها گذشته آن‏‌همه ‏محبت …

ادامه‌ی مطلب »

غزل غزل‌های سلیمان: سرود نخست

«- کاش مرا به بوسه‌هاى دهانش ببوسد. عشق ِ تو از هر نوشاک ِ مستى‌بخش گواراتر است. عطر ِ الاولین نشاطى از بوى خوش ِ جان ِ توست و نامت خود حلاوتى دلنشین است چنان چون عطرى که بریزد. خود از این روست که با کره‌گان‌ات دوست مى‌دارند.» «- مرا از پس ِ خود مى‌کش تا بدویم، که تو را …

ادامه‌ی مطلب »

در دل جنون باران می‌بارد

  مرثیه‌ای بر اساس شعرهای لورکا برای لورکاهای در خون تپیده‌ی ایران    ۱. تصویر مالوفی که از فدریکو گارسیا لورکا در رسانه‌ها ارائه می‌شود، یعنی تصویر شاعری معصوم که زندگی‌اش پر بود از کشف و ترانه و رقص، شاعری که ناگهان توسط فاشیست‌های اسپانیا کشته می‌شود، بخشی از حقیقتِ لورکا را قلم می‌گیرد. ترکیبِ کلاسیکِ شیعی-مسیحیِ کودک‌ و شهید …

ادامه‌ی مطلب »

غزل غزل‌های سلیمان: سرود دوم

«- من گل ِ سرخ ِ شارون نرگس ِ خندان و سوسن ِ دره‌ام.» «- چون سوسن ِ دره در میان ِ خاربُنان، دلارام ِ من در صف ِ باکره‌گان هم از آن‌گونه است.» «- چون درخت ِ سیبى میان ِ درختان ِ جنگلى، دلدار ِ من در صف ِ همگنان، هم از آن‌گونه است. دوست مى‌دارم به سایه‌اش بنشینم …

ادامه‌ی مطلب »

غزل غزل‌های سلیمان: سرود سوم

«- شب همه شب تنها در فرش ِ خواب ِ خویش بى‌خود از خویش هواى زیبارویى را به سر داشتم که جانم از او سوزان است. اما او را نیافتم. پس خانه را وانهاده سرگشته‌ى سوق‌ها و گذرها در شهر پریشان شدم. به هواى آن که جانم از او سوزان است. به هر جائى جُستم‌اش، به هر جائى پرسیدم‌اش اما …

ادامه‌ی مطلب »

غزل غزل‌های سلیمان: سرود چهارم

«- تو زیبائى اى عزیز ِ من با چشم‌هایت این دو کبوتر، از پس ِ برقع ِ کوچک ِ خویش چه زیبائى! موهایت، چون فرو افتد رمه‌ى بزغاله‌گان را مانَد بر دامنه‌هاى جلعاد که به زیر آیند. دندان‌هایت رمه‌ى بره‌گان ِ سپید است که جُفتا جُفت، تنگ در تنگ از آبشخور به فراز آیند. لبان‌ات مخملى است خیسانده به ارغوان …

ادامه‌ی مطلب »

غزل غزل‌های سلیمان: سرود پنجم

«- چرا دل ِ من، هنگامى که به خواب اندرم پریشان و ناآرام بیدارى مى‌کشد؟ سرانجام آواز ِ دهان ِ خوبروئى را که دوست مى‌دارم به گوش مى‌شنوم: اوست اینک که بر در مى‌کوبد!» «- در باز کن دلارام ِ من، خواهر ِ من، در باز کن کبوتر ِ من اى یگانه‌ى من! در باز کن اى بى‌آهوى من! در …

ادامه‌ی مطلب »

آخرین نوشته ها

نامه به وزارت ارشاد

آقای عزیز! با سلام، یادداشتی را که‌ ملاحظه‌ می‌کنید، هم می‌توانید یک نامۀ‌ خصوصی تلقّی کنید، هم می‌توانید در نهایتِ سپاسگزاری من، به دادگاهی احاله‌ کنید که من‌ آن را به‌ مجلس پر سر و صدای محاکمۀ‌ سانسور تبدیل‌ کنم، چون به‌ هرحال یکی باید در برابر این‌ فشار قد علم‌ کند. من با نکاتِ نخست، ۳۸ موردیِ سانسورِ مجموعۀ …

ادامه‌ی مطلب »

سركارخانم لاهيجى

۳/۱۱/۷۲ سركارخانم لاهيجى با سلام و احترام و سپاس بسيار.ـ   سه‏ جلد كتابى كه ‏محبت ‏فرموده‌‏ايد رسيد. با اين‌‏كه ازخواندن‌‏شان به‏ تمام معنى كلمه ‏افسرده ‏و بى‌‏زار و بيمارشدم از آن رو كه‏ مجالى ‏پيش ‏آورد تا از آن‏‌چه پى‌‏آمد روانى روزگارى‌‏ست كه ‏كابوس‏‌وار بر اين مردم مى‏‌گذرد خبر دست‏ اولى بگيرم عميقا ممنون‏تان‌‏ام. چون فكركه ‏كردم تنها به …

ادامه‌ی مطلب »

دوست‏ محترم مهربان نكته‌‏سنج، آقاى احمد خوشبين عزيز

  دهكده ،ـ ۱۷ مرداد ۱۳۷۳   دوست‏ محترم مهربان نكته‌‏سنج، آقاى احمد خوشبين عزيز باسلام و احترام بسيار،   نامه مثل هميشه‏ سرشار از محبت ‏و دقت‌‏تان كه ‏به ‏تاريخ ۲۱/۲ التفات ‏فرموده‏ بوديد تازه‏ امروز عز وصول‏ بخشيد. تا صبح ۲۸  ارديبهشت ‏كه بنده ازتهران مى‌رفتم نرسيده‏ بود زيرا در رژيم‏ انقلابى‌‏مان براى ‏ارسال پست ‏از لاك‏‌پشت ‏استفاده …

ادامه‌ی مطلب »

دوست ارجمند گرانمايه آقاى مقصودلوى بسيار نازنين

دوست ارجمند گرانمايه آقاى مقصودلوى بسيار نازنين . باسلام و درود فراوان .   حال و حواس جمع و جورى ندارم . مجددا در وضع اسفناكى دوماهى گرفتار بيمارستان و اين‏‌جور مسائل بوده‌‏ام و از دنيا ومافيها بى‏‌خبر ، تا سرانجام امروز حال وحوصله‏‌ئى دست‏ داد و نيروئى ‏كه بتوانم در جواب نامه‌‏ى سرشار از محبت‏‌تان دو سه ‏خطى قلمى …

ادامه‌ی مطلب »

انتشارات آمان

انتشارات آمان توسط جناب آقاى معروفى ،   درنهايت احترام نامه‏‌ى مورخ ۱۳ مارس ۱۹۹۹ شما را كه ‏به دوست محترم من جناب آقاى معروفى نوشته ‏بوديد دريافت داشتم. و احتراما توضيح مى‏‌دهم كه علت تأخير در ارسال پاسخ آن عود بيمارى من بوده‏‌است كه گمان مى‌‏كنم آقاى معروفى به‏ اطلاع شما رسانده ‏باشد . به‏ هرصورت اكنون خوشوقتم كه …

ادامه‌ی مطلب »

دخترعزيزم لقائيه

دهكده ،ـ ۱۰ مهرماه ۱۳۷۳ دخترعزيزم لقائيه،   همه‏ چيز مثل‏ فنرى در ذهن‏‌ام فشرده ‏شده‏‌است ‏تا براى ‏شما چيزى بنويسم اما راست‌‏اش‏ را بخواهيد فضاى ذهنى‌‏ام چنان ‏آشفته ‏و تاريك ‏است‏ كه ‏نه ‏مى‌‏توانم نظمى به ‏فكرم‏ بدهم و نه ‏قادرم كلماتم ‏را پيدا كنم. دوستان‏ آدينه ‏ديروز نامه ‏شما را به ‏من ‏دادند و گمان ‏مى‌‏كنم‏ تلخى ‏اثرى …

ادامه‌ی مطلب »

دوست‏ محترم ‏آقاى تقى ‏نژاد- اكبر

دهكـده،ـ ۲۵/۱/۷۳   دوست‏ محترم ‏آقاى تقى ‏نژاد- اكبر   باسلام‏‌هاى قلبى به‏ شما و هم‏كاران گرامى كتاب‏ كادوس. ـ از اين‏‌كه ‏صفحات ‏مجموعه ‏را پيش‏ از چاپ‏ برايم‏ ارسال ‏داشته‌‏ايد بسيار متشكرم. نخست ‏خوش‏حال‏‌ام كه‏ آشنائى مستقيم‌‏تان با آقاى داغلارجا باعث ‏رفع اشتباه من درمورد نام‏ ايشان شده و ديگر اصلاح طرز نگارش كلمه «آن‏گاه». عميقا از اين‏ همه‏ …

ادامه‌ی مطلب »

دوست هم‏دل آقاى تقى نژاداكبر

  دهكده ـ ۱۰/۱۱/۷۲ دوست هم‏دل آقاى تقى نژاداكبر   نامه پرمهرتان به‏ ضميمه نخستين شماره كتاب‏ كادوس زيارت‏ شد. خسته نباشيد! مجموعه پربارى‏‌ست‏ كه ‏طبعا هربار پربارترخواهدشد. درباره آن‏‌چه آقاى حيدرمهرانى نوشته‏‌اند بد نيست‏ رفع شبهه‏ شود كه‏ چون ‏آن شعر را به ‏اتكاى ‏حافظه‏ خوانده‏‌ام سهوى‏ چنان در آن راه‏ يافته ‏و به ‏احتمال قوى همان “جوار” درست …

ادامه‌ی مطلب »

دوستان‏ گرامى ‏گردون

دوستان‏ گرامى ‏گردون با سلام وحرمت‏ بسيارـ   لطف‏ كرده‏ در گردون ۴۹-۴۸ ازاين‏ دوست‏ خود گزارشى‏ داده ‏بوديد كه از پاره‌‏ئى‏ جهات‏ براى ‏تعدادى ‏از دوستان ‏سوآل‌‏برانگيز از آب ‏در آمد. ۱. عدم‏ انتشار دو جلد نخست دن ‏آرام ربطى ‏به‏ گرانى ‏و ارزانى ‏كاغذ نداشت. هنوز من و مؤسسه ‏نشر مازيار كه ‏ناشر اين ‏كتاب ‏خواهد بود در …

ادامه‌ی مطلب »

جناب ‏آقاى عيسا كيانى ‏حاجى

جناب ‏آقاى عيسا كيانى ‏حاجى با سلام و احترام بسيار،   نامه‏ پرمهرتان به‏ ضميمه ‏اظهار محبتى ‏كه ‏فرموده‌‏ايد رسيد. سپاس‌گذارتان ‏هستم. كلاه ‏گوشه ‏دهقان به ‏آفتاب ‏رسيد. سال‏ نو را حضورتان‏ تبريك‏ مى‏‌گويم و از تأخيرى ‏كه ‏در ارسال‏ پاسخ نامه پيش‏ آمد تقاضاى‏ عفو بزرگوارانه ‏دارم. دست‏ مهربان‏تان ‏را از دور مى‌‏فشارم. احمد شاملو

ادامه‌ی مطلب »

به‏روژ آكره‏‌ئى عزيزم

دهكده، ـ ۲۰/۱۲/۷۲ به‏روژ آكره‏‌ئى عزيزم با سلام و احترام، نامه‏‌ات‏ به‏ ضميمه ‏مجله”وان” رسيد. بسيارممنون. مجله تر و تميزى‌‏ست‏ و پيداست ‏كه ‏دوستان با علاقه‏‌مندى رويش زحمت‏ مى‌‏كشند. سلام‏ مرا به همه‏ دست‏‌اندركاران برسان. اوائل ماه‏ مه به ‏سوئدخواهم‏ آمد و دوهفته‌‏ئى قرار است ‏آن ‏طرف‌‏ها بمانم، البته ‏اگر وضع جسمى مناسب ‏سفر باشد. بنابراين راجع به‏ شعرخوانى فرصت‏ …

ادامه‌ی مطلب »

دوست‏ ناديده آقاى حسين رسائل گرامى

دوست‏ ناديده آقاى حسين رسائل گرامى با يك‏ دنيا سلام و سپاس،   نامه ‏و شعر حضرت‏‌تان ‏كه ‏توسط مجله ‏آدينه ‏التفات ‏فرموده‌‏ايد رسيد. از اين‌‏كه”در آستانه” تا اين ‏حد مورد توجه‌‏تان ‏قرارگرفته ‏بسيار سپاس‏گذارم. شعرى‏ كه‏ به ‏اين ‏مناسبت‏ محبت‏ فرموده‌‏ايد متقابلا مرا به ‏شدت‏ متأثر كرد. قصدم‏ از نوشتن ‏آن ‏سازكردن ‏سرودى ‏بود در ستايش‏ انسان، در سرزمينى …

ادامه‌ی مطلب »

خانم‏ گرامى، منيره برادران

دهكده. ـ ۲۰/۱۲/۷۲   خانم‏ گرامى، منيره برادران با سلام ‏و احترام‏ بسيار، نامه‌‏تان ‏كه ‏وسيله ‏مجله ‏آدينه ‏محبت‏ كرده‏ بوديد رسيد. از اين‌‏كه با شعر”در آستانه” باعث ‏تأثرخاطرتان ‏شده‌‏ام‏ بسيار متأسفم. گرچه‏ به ‏هيچ‌‏وجه چنين ‏قصدى ‏در ميان ‏نبود. قصد من‏ اين ‏بودكه ‏سرودى ‏در ستايش‏ انسان ‏سازكرده‌‏باشم در سرزمينى كه ‏در انسان ‏به ‏مثابه ‏جنازه‌‏ئى ‏مى‌‏نگرند و زنده‌‏گى …

ادامه‌ی مطلب »

آذر عزيزم

دهكده ،ـ ۷ نوامبر۱۹۹۷.   آذر عزيزم . ـ   با سلام و بوسه و محبت و همه‌‏ى چيزهاى خوب ديگر ، و البته به اضافه‌‏ى مبالغى دل‏تنگى ( كه بماند ! ) . يك راست مى‌‏روم سر مطلب : يكى از دوستان ،«خاموشى»ى شعر ” در جدال با خاموشى ” را در برگردان انگليسى‌‏اش Darkness ترجمه كرده بود كه …

ادامه‌ی مطلب »

آقاى حيدريه‏‌ى ‏عزيز

دهكـده،ـ ۶/۲/۷۵ آقاى حيدريه‏‌ى ‏عزيز،   ( مى‏‌بخشى‏ كه ‏نام‏ كوچك‌‏ات ‏را به ‏كار نبردم. به ‏نامى‏ با تركيب ‏وهن‌‏آميز “غلام” حساسيت ‏دارم. چه ‏كنم؟ نمى‏‌توانم ‏به ‏غلامى‌‏ى انسان تن ‏بدهم بخصوص كه‏ آن ‏انسان شاعر نيز باشد. يعنى ‏انسانى‏ باشد با فضيلتى مضاعف .ـ تو كه ‏در انتخاب ‏اين ‏نام ‏مسئوليتى‏ نداشته‌‏اى. پس‏ چرا در برابر آن عصيان ‏نمى‌‏كنى؟ …

ادامه‌ی مطلب »